محمد جواد ظریف و ویلیام هیگ وزیران امور خارجه ایران و انگلیس مهر ماه امسال در مقر سازمان ملل در نیویورک ملاقات کردند

محمد جواد ظریف و ویلیام هیگ وزیران امور خارجه ایران و انگلیس مهر ماه امسال در مقر سازمان ملل در نیویورک ملاقات کردند

با روی کار آمدن حسن روحانی افق تازه ای در روابط بین ایران و بریتانیا پدیدار شد. تنها چند روز پس از پیروزی روحانی، ویلیام هیگ وزیر امور خارجه انگلیس، تمایل خود را نسبت به بهبود روابط با ایران اعلام کرد، روابطی که از سال ۲۰۱۱، در پی حمله عناصر تندرو به سفارت بریتانیا در تهران و متعاقب آن بسته شدن سفارت خانه های دو کشور به پائین ترین سطح خود تنزل یافته بود.

ملاقات دور از انتظار ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه بریتانیا ، با همتای ایرانی اش جواد ظریف در ماه سپتامبر، حکایت از آن داشت که هر دو دولت مایلند هر چه سریعتر در جهت عادی سازی روابط گام های عملی بردارند. این ملاقات به طور محسوسی در آغاز فرآیند عادی سازی روابط دو کشور موثر بود. گزارش خبرگزاری ها حاکی از آن است که قرار است دو کشور کاردارهای غیر مقیم خود را (که بین پایتخت های دو کشور در تردّند) در چند روز آینده معرفی نمایند. به گزارش خبرگزاری های ایران سخنگوی وزارت امور خارجه آن کشور “تعیین کاردار غیرمقیم از سوی دو کشور و استقرار آن‌ها در تهران و لندن را اولین گام برای بازگشایی سفارتخانه‌ها برشمرد که به‌تدریج و در اقداماتی گام به گام روند عادی‌سازی مناسبات شکل بگیرد.”

شروع رابطه جدی میان ایران و بریتانیا به سال ۱۵۹۷ میلادی و ورود برادران شرلی، در راس یک هیئت ۲۶ نفره، به ایران باز می گردد. برادران شرلی با جلب اعتماد شاه عباس صفوی عهده دار آموزش و سازمان دهی ارتش ایران شدند که در آن زمان با دو قدرت بزرگ، یعنی امپراطوری عثمانی و روسیه، بر سر اختلافات ارضی در جنگ و نزاع بود. این تحول آغاز نفوذ سیاسی بریتانیا در ایران بود.

با سقوط صفویه و به روی کار آمدن قاجاریه باز هم بر نفوذ بریتانیا در دربار ایران افزوده شد تا جائی که در دوران فتحعلیشاه، آلن لیندسی انگلیسی به سمت فرماندهی لشگر عباس میرزا، پسر فتحعلیشاه، منصوب شد.

اولین رویاروئی مردم و علمای ایران با انگلیسی ها بر سر اعطای انحصار تجارت تنباکو توسط دولت ایران به جرالد تالبوت انگلیسی شکل گرفت. در پی این واقعه، در سال ۱۸۹۱، میرزای شیرازی فتوای تحریم تنباکو را صادر کرد. با صدور فتوا، شهر های ایران را آشوب و اعتراض در برگرفت تا بالاخره ناصرالدین شاه دستور لغو قرارداد انحصار تنباکو را صادر کرد.

قرارداد معروف ۱۹۱۹ وثوق الدوله، نخست وزیر وقت در زمان احمد شاه که عملا ایران را به شکل مستعمره بریتانیا در می آورد به بدگمانی به سیاست های انگلیس در میان مردم ایران دامن زد. با انتشار این خبر شهر های ایران بار دیگر به تلاطم کشیده شد. کسبه و تجار بازار ها را بستند و در مجلس هم دکتر محمد مصدق و گروهی دیگر از نمایندگان حملات شدیدی را در مخالفت با قرار داد علیه دولت آغاز کردند. در نهایت آن قرارداد ملغی شد اما زمینه سقوط قاجاریه را فراهم کرد.

با شروع جنبش ملی شدن نفت مبارزه میان ملّیون و بخشی از روحانیت با سیاست های بریتانیا به اوج خود رسید و این کشمکش عاقبت به کودتای ۲۸ مرداد و سقوط مصدق منجر گردید.

حاصل این وقایع تاریخی ایجاد سوء ظن شدید نسبت به سیاست های بریتانیا در میان مردم ایران بود. آنچه که به این نگرش در جامعه ایران دامن می زد یک خصیصه فرهنگی ایرانی نیز بود که جامعه شناسان، از جمله احمد اشرف، از آن به عنوان فرهنگ توطئه یاد می کنند. اینکه در پس هر تحول سیاسی توطئه ای نهفته است که باید در صدد کشف آن برآمد، نگرش غالبی است که همه طیف ها و اقشار اجتماعی را ایرانی را، از سیاستمداران گرفته تا مردم عادی، در بر می گیرد. این پدیده که خود ریشه های عمیق تاریخی دارد باعث می شد که بریتانیا را بیش از پیش در مظان سوء ظن ایرانیان قرار دهد.

بدبینی به بریتانیا به حدی بود که سر آنتونی پارسونز، آخرین سفیر انگلیس در دوران محمد رضا شاه، در کتاب خاطرات خود، با عنوان غرور و سقوط می نویسد که شاه، انقلاب ایران را توطئه بریتانیا برای فرو پاشیدن حکومت خود می دانسته و این موضوع را بار ها به پارسونز گوشزد کرده است.

پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران دو کشور روابط پر تنشی را پشت سر گذاشتند. اما تغییر محسوس در سیاست خارجی بریتانیا از سال ۱۹۹۹ طی سخنرانی ای که تونی بلر در شیکاگو ایراد کرد آغاز شد. در آن سخنرانی، تونی بلر دکترین خود را مبنی بر مداخله نظامی و جنگ علیه حکومت هائی که با معیار های لیبرالیستی غرب همخوانی ندارند اعلام کرد. همراهی با آمریکا در حمله به عراق در چارچوب همین دکترین شکل گرفت.

خطر برخورد نظامی بین دو کشور در آوریل سال ۲۰۰۶ به اوج خود رسید. در آن زمان نشریه ساندی تلگراف در گزارشی به نقل از یکی از مقامات ارشد وزارت امور خارجه بریتانیا نوشت که قرار است جلسه ای در سطوح بالا بین مقامات دولتی و ارتشی برای طرح حمله به ایران تشکیل گردد. خبر، انعکاس گسترده ای در ایران داشت و برخی از تحلیل گران معتقدند که دستگیری ۱۵ ملوان نیروی دریائی بریتانیا در آبهای خلیج فارس واکنش ایران به همین خبر بوده است.

با روی کار آمدن دولت دیوید کامرون در بریتانیا در سال ۲۰۱۰ چرخش جدیدی در سیاست خارجی این کشور صورت گرفت. یکی آنکه ، “اقتصاد” زیر بنای سیاست خارجی قرار گرفت و دیگر اینکه بر اساس “استراتژی امنیت ملی” دولت جدید، تصمیم بریتانیا این بود که با حفظ روابط استوار خود با ایالات متحده، برنامه گسترش روابط دو جانبه با دیگر کشور ها را که منافع اقتصادی بریتانیا را تامین می کنند در دستور کار خود قرار می دهد.

معنای این حرف این بود که دولت جدید سیاست متابعت از واشنگتن را دیگر پی گیری نخواهد کرد بلکه اولویت را به منافع اقتصادی کشور خواهد داد. یک تحلیلگر ارشد وزارت امور خارجه بریتانیا به نویسنده این مقاله گفت که “دوران رابطه رهبر-پیرو با آمریکا که در زمان بلر پی گیری می شد به پایان رسیده است.”

انتظار طبیعی این بود که با اعلام این سیاست رابطه ایران با بریتانیا گرمی بیشتری پیدا کند و چه بسا که به کاهش تشنج بین ایران و آمریکا کمک نماید. اما سیاست های نا متعادل، افراطی و بی منطق دولت احمدی نژاد، و بالاخره حمله به سفارت بریتانیا در سال ۲۰۱۱،به تحریک جناح تندرو، تحقق چنین امری ناممکن شد.

اینک سیاست جدیدی که هر دو کشور، در جهت بهبود و ارتقاء روابط فی مابین، پیش گرفته اند در راستای منافع ملی هر دو کشور است. از سمت بریتانیا این امر با استراتژی امنیت ملی آن کشور، مبنی بر برقراری روابط دو جانبه مستحکم با دیگر کشور ها، همخوانی دارد. از سمت ایران، منافع روابط خوب با بریتانیا بطور بالقوه می تواند از سطح یک رابطه دو جانبه فراتر رود. بریتانیا یکی از قدرت های سیاسی مطرح در اروپا و جهان است. از آن مهمتر آن کشور حتی در میان دول غربی نیز نزدیکترین رابطه را با ایالات متحده آمریکا دارد. از این رو، در صورت عادی شدن روابط ، بریتانیا می تواند بطور موثری به کاهش تشنج بین ایران و آمریکا و حتی حل بحران هسته آن کشور کمک کند.