نمایی از یک دیش ماهواره‌ای نصب شده در ایستگاه البرز واقع در ماهدشت، 60 کیلومتری غرب تهران

نمایی از یک دیش ماهواره‌ای نصب شده در ایستگاه البرز واقع در ماهدشت، ۶۰ کیلومتری غرب تهران

کم ترین چیزی که درباره این خبر می توان گفت این است که خبر مسخره ای است، و دلیلی بر جدی نبودن رژیم ایران است که برخی طرف های غربی تلاش می کنند به آن رنگ و لعاب بدهند. خبر این است که برخی نهادهای ایرانی اقدام به از بین بردن صد هزار دیش ماهواره ای کردند به این بهانه که مخالف با نظام است و ارزش های اخلاقی و فرهنگی جامعه را تهدید می کند!

ایران در داخل چنین کاری می کند در حالی که به راه اندازی و حمایت مالی شبکه های ماهواره ای به زبان عربی را در منطقه ادامه می دهد. غیر از روزنامه ها، سایت های خبری، آژانس ها، که بسیاری از آن ها در «توییتر» معروف هستند، و برخی از آن ها واضح و برخی دیگر تقلبی هستند و هدف آن ها فتنه افکنی در منطقه و به ویژه عربستان سعودی است که به گفته یکی از مسؤلان آن ها، صدها هزار شناسه مجازی وجود دارد که از سایت های با نفوذ ایران اداره می شوند، و این واقعیتی است که هر مدت در عربستان سعودی کشف می شود. موضوع به اینجا ختم نمی شود، چرا که وزیر اطلاع رسانی بحرین پیش از این در مصاحبه ای با روزنامه ما می گوید، ۴۰ ایستگاه تحت حمایت مالی ایران هستند که امنیت بحرین را هدف قرار داده اند. برای همه روشن است که ایران این کار را برای توسعه نفوذ مذهبی خود در منطقه انجام می دهد، و این امر در لبنان به طور آشکار دیده می شود. و پیش از آن تلاش هایی برای نفوذ به مصر وجود داشت.

بنابراین می گوییم که از بین بردن دیش های ماهواره ای در ایران خبری مسخره است، زیرا نیمی از نبرد رسانه ای را می بیند و از آن ناراحت می شود و نگران است. ایران در حالی چنین کاری می کند که خود به پاشیدن سم در منطقه ادامه می دهد. ایران حتی از این که رسانه ها می گویند عامل حادثه مونیخ ایرانی تبار است ناراحت می شود، و این را بدنامی خود می پندارد، در حالی که رسانه های ایران به سخنرانی های توهین آمیز به عربستان سعودی ادامه می دهند. در واقع، و برای این که با خودمان رو راست باشیم، موضع کشورهای عربی، به خصوص کشورهای میانه رو بسیار تعجب آور است. رسانه های  هوشیار ما کجایند؟ رسانه های تأثیر گذار سمعی و بصری و نوشتاری و صوتی ما کجا هستند؟ قدرت نرم ما کجاست؟ رسانه هایی که خردمندان را خطاب قرار می دهند، و مواضع دوستان را تقویت می کنند، و دشمنان را کشف می کنند، کجا هستند؟

سخن در این جا درباره یک پروژه فرهنگی است که از مراکز مطالعاتی جدی شروع می شود. سخن درباره نهادها است نه تلاش های فردی.

بنابراین اگر ایران از خطرات و اهمیت رسانه ها آگاه است، اما در راه و چاه آن گیر می کند. پس ما منتظر چه هستیم و چرا میدان را برای پارازیت های ایرانی رها می کنیم که در رسانه ها چیزی به جز حمله و انتقاد چیزی را جستجو نمی کند، در حالی که ما یک پیام راستین و یک پروژه واقعی داریم، اما در تلاشی که اکثر آن مربوط به دنیای مجازی است راه را گم می کنیم؟