از چپ به راست: محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران، کا‌ترین اشتون مسئول امور سیاست خارجی اتحادیه اروپا، جان کری وزیر امور خارجه آمریکا - رویترز

از چپ به راست: محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران، کا‌ترین اشتون مسئول امور سیاست خارجی اتحادیه اروپا، جان کری وزیر امور خارجه آمریکا – رویترز

برای کشورهای خلیج، دست دادن با حسن روحانی رئیس جمهور ایران، و امضای توافقنامه دوستی با کشور او، به جهت پشت سر گذاشتن اختلافات سی ساله، امر سختی نیست. از لحاظ تئوری، این کار بسیار آسان است، اما اگر فاقد ضمانت باشد، ارزش آن به اندازه ارزش جوهری است که با آن امضا می شود. یکی از دوستانم، استاد «طراد العمری»، در وبلاگ خود مقاله ای به من هدیه کرد که در آن به اظهار نظر و ارائه یک نقشه راه پرداخته بود که هشدار ما از ایران را نادیده می گیرد.

اگر برادر ما، «طراد»، در صحن رهبری اعتباری داشته باشد، یا حرف او در کاخ سفید خریدار داشته باشد، شاید نظرم را عوض می کردم و به دنبال پیشنهاد او در مورد گشودگی بر ایران قدم می گذاشتم. اما او هم، مانند ما است. کالای او، نظراتش هستند. دولت های خلیج نیز، نمی توانند سرنوشت سی میلیون شهروند را تنها در حسن نیت و تجزیه و تحلیل شخصی از وقایع به خطر اندازند.

«طراد» در مقاله خود

http://www.an7a.com/192075/

درباره چیزی سخن گفت که نامش را «ابتکار صلح خلیجی» نامیده است. هر چند این طرح چیزی نیست جز «ابتکار صلح طراد»! بدون اطمینان یافتن حکومت های منطقه از اینکه ایران واقعاً سیاست خصمانه خود را نسبت به آن ها تغییر داده است، و یا توان نظامی خود را بر ضد آن ها کاسته باشد، و یا این که قدرت های بزرگ برای حمایت از این کشورها، ضمانت های نظامی ارائه دهند، این ابتکار هیچ ارزشی نخواهد داشت. هیچ کدام از این شرط ها موجود نیست و تنها داشتن نیت پاک در دنیای واقعی کافی نیست.

برای کشور قدرتمندی مانند ایالات متحده که بیش از هفت هزار کیلومتر فاصله دارد، امضا کردن توافق نامه با ایران آسان است، زیرا دارای یک زرادخانه بزرگ سلاح، بازوهای دراز، و تکنولوژی نظارت اطلاعاتی نظامی و معلوماتی و مالی است که می تواند با آن ها از هر چیزی جلوگیری و پیشگیری کند و یا این که هر چیزی را نابود کند. ولی ما، از سواحل ایران به اندازه پرتاب یک سنگ فاصله داریم. و با امکانات محدودمان نمی توانیم تنها بر وعده های نیت حسنه ، به خواب برویم. کشورهای خلیج به مدارک و ضمانت هایی نیاز دارند که ثابت کند ایران پس از توافق با غرب، تغییر کرده است، یا مجبور است خود را تقویت کند!

کشورها مانند افراد هستند. هر کس از سیر و سلوک خود شناخته می شود، و تنها تجزیه و تحلیل کردن مقاصد، مانند این که بگوییم تمامی هدف ایران ، امضای توافق با غرب برای برداشته شدن تحریم ها و حفظ یکپارچگی آن بود، کافی نیست. اصلاً تحریم ها به علت رفتار خصمانه او اعمال شد، نه بالعکس. از آغاز دهه هشتاد تا این لحظه، یک لیست طولانی از عملیات خصمانه ایران وجود دارد؛ از فلیپین گرفته تا بوئنوس آیرس؛ و همین ها بود که باعث اعمال تحریم ها و محاصره اقتصادی شد. اما دشمنی او با اسرائیل، آن گونه که دوستمان طراد باور دارد، برای دفاع از فلسطینی ها نیست، بلکه بخشی از کشمکش گسترده منطقه ای است. ایران با نام فلسطین، سیستم تهاجمی گسترده ای را مدیریت می کند، که لبه های آن، اسد در سوریه، نصر الله در لبنان، الزهار و شلح در غزه، حواتمه در سوریه، محمد بدیع در مصر، البطاط در عراق و عبد الله الحوثی در یمن هستند. همه این ها هیچ ارتباطی با دفاع از فلسطین ندارند. دانستن آن چه در اردوگاه آوارگان فلسطینی یرموک در اطراف دمشق اتفاق می افتد، و آگاهی از جنایت های هولناکی که گروه های وابسته به سازمان های فلسطینی تابع ایران در آن جا انجام می دهند کافی است.

مقدار عظیمی از فعالیت های خصمانه نظامی و سیاسی وجود دارد که توسط ایران، یا گروه هایی که به عنوان نماینده او فعالیت می کنند وجود دارد که بر علیه ما انجام می شوند نه بر علیه اسرائیل و یا غرب، و به قدمت انقلاب ایران هستند.

نمی خواهم همه را با اجرای آن چه درباره سه اسطوره نوشته شده است خسته کنم، زیرا اگر به برادرانمان در تهران خوشبین باشیم، این چیزها مهم نخواهد بود.

دوست من طراد! ما در درک اختلاف ها و تجزیه و تحلیل آن، تازه کار نیستیم. پیش از این کشورهای خلیج باور کردند و تلاش کردند و تجربه کردند و دست خود را به سوی تهران دراز کردند و مرزها و پایتخت های خود را به سوی تهران گشودند، اما پس از آن کشف کردند که رژیم ایران به دشمن ستیزی خود بر ضد آن ها افزود. پیش از این در دهه نود، جلسات متعدد مذاکره برگزار شد، و در سال ۲۰۰۱ توافق نامه مفصل و مهمی را امضا کردند. ایران تقریباً هر چیزی را که در این توافقنامه آمده بود و همه تعهدات خود را نقض کرد. عربستان سعودی برای سومین بار سعی کرد و در سال ۲۰۰۸ از آقای هاشمی رفسنجانی، استقبال کرد، که در نوع خود طولانی ترین سفر بود، و در مدت دو هفته در جده و دمام و الخبر و الجبیل و القطیف و مکه و مدینه و ینبع به گشت زنی پرداخت. و سفارت خانه ها مجدداً بازگشایی شدند و به هواپیمایی ایران اجازه داده شد برای خود دفاتری باز کند، و ریاض از بازرگانان ایرانی استقبال کرد و برای آن ها نمایشگاه هایی دایر کرد، و این بازدیدها بین شاهزادگان و وزرا و نظامیان رد و بدل شد. اما اخیراً عربستان سعودی کشف کرد که درون نظام ایرام کسانی هستند که می خواستند از حسن نیت و روابط خوب برای قاچاق اسلحه و به خدمت گرفتن معارضان و توطئه داخلی و خارجی استفاده کنند.

بنابراین، آن چه که بعضی ها بر ضرورت آشتی با ایران مطرح می کنند، بیانگر منطقی سلیم است، اما بدون دادن ضمانت هایی که حمایت کننده کشورهای خلیج از حالت هاری خصمانه ایران باشد، که از عراق و سوریه و لبنان و بحرین و یمن و سودان، ما را در بر گرفته است، کافی نیست. با این حال مایلم به کبوتران صلح خلیجی، از جمله دوستم طراد، اطمینان خاطر بدهم که با وجود اختلافات، روابط متعارف ما با برادرانمان در ایران، همچنان زنده است و نفس می کشد. امروز میان ما سفارت هایی وجود دارند و سفرایی حضور دارند، و عربستانی ها به ایران سفر می کنند و ایرانی ها برای حج و عمره به عربستان سعودی می آیند، اما نگرانی ها از ایران به بالاترین حد خود رسیده است، و به علت گشودن محدودیت های مالی، نظامی و دیپلماتیک آن، این نگرانی ها رو به افزایش است.