نمایی از تهران

نمایی از تهران

مجلس ایران با تصویب طرحی دولت را موظف کرده است تا مکانی تازه برای جایگزنی پایتخت ایران پیدا کند. براساس نخستین بند “طرح ساماندهی و انتقال پایتخت سیاسی و اداری”، دولت موظف می‌شود تا نهادی با عنوان “شورای عالی انتقال پایتخت” تشکیل دهد. این شورا موظف است که ظرف دو سال از زمان تصویب نهایی قانون، طرحی جامع برای انتقال پایتخت سیاسی ایران تدوین کنند.

ایران یکی از کشورهایی است که در تاریخ خود بیشترین تعویض پایتخت را شاهد بوده است. از زمانی که همدان پایتخت ایران بود تا ۲۲۸ سال پیش که آقا محمد خان قاجار تهران را به عنوان پایتخت برگزید، شهرهای زیادی میزبان پایتختی ایران بوده اند.

شهرهایی چون شوش، شیراز، تیسفون، سمنان، مرو، نیشابور، هرات، بخارا، گرگان، قزوین، تبریز، ساری، مشهد، اصفهان و.. که هر کدام در مقطعی از تاریخ پایتخت بودن ایران را تجربه کردند.
شهرهایی که در شمال، جنوب، شرق و غرب ایران پراکنده هستند. برخی از شهرها این روزها دیگر در جغرافیای ایران محسوب نمی شوند و برخی از آنها نیز به شهرهایی کوچک و کم رونق در ایران تبدیل شده اند.
طرح مجلس مبنی انتقال پایتخت ادارای سیاسی از تهران با مخالفت دولت حسن روحانی و همزمان مخالفت ریاست مجلس که طرح را مغایر با قانون اساسی و هزینه بر توصیف کرد، رو به رو شد. نمایندگان اما بدون در نظر گرفتن مخالفت دولت و ریاست مجلس به این طرح رای دادند.

نمایندگان مخالف طرح نیز تجربه انتقال پایتخت سیاسی در برخی کشورها نظیر پاکستان و قزاقستان و جدایی پایتخت اداری و اقتصادی از یکدیگر را به عنوان تجربه های ناموفق مثال می زنند.

با وجود اینکه پاکستان و ترکیه خود را از پایتخت های شلوغ و متراکم خود، کراچی و استانبول رها کردند٬ اما این دو شهر همچنان سیلی عظیمی از مهاجران را به خود جذب می کنند و همچنان با مشکلات حمل و نقل، آلودگی و… دست به گریبان هستند.

تهران در زمان حکومت محمد رضا پهلوی، آخرین شاه ایران و همزمان با بالا رفتن درآمدهای نفتی، شاهد سرمایه گذاری های بزرگی در بخش های مختلف بود. صدها کارخانه بزرگ صنعتی ایران و از آن جمله کارخانه خودروسازی در نزدیکی این شهر احداث شدند. پروژه های بزرگ ساختمانی، دانشگاههای بزرگ، مراکز فرهنگی، هنری و ورزشی توسط شرکتهای غربی در تهران اجرا شدند و گاه برای سالها تهران دریافت کننده درصد عمده ای از بودجه عمرانی دولت بود.

به نظر می رسد که حکومت شاه عامدانه می خواست تا پایتخت خود را شهری بزرگ، ثروتمند و مدرن جلوه دهد و از همین رو از گسترش جمعیت شهر نگرانی نداشت. سرمایه گذاری های کلان در شهر و محیط پیرامونی آن از یکسو موجب افزایش تمایل به مهاجرت و اسکان در این شهر شد واز سوی دیگر موجب عدم توازن توسعه میان تهران و دیگر شهرها و مناطق ایران شد.

تهران اکنون میزبان بیش از ۱۱ درصد جمعیت ایران و ۲۰ درصد از اقتصاد ایران است. شهری که ساکنانش بیش از یک سوم مالیات کشور را پرداخت می کنند. شهر تهران در طول روز جمعیتی ۱۲٫۵ میلیون نفری را پذیراست و در شب ها شهر با ۸٫۵ میلیون نفر جمعیت، اندکی راحت تر نفس می کشد. جمعیتی که سالیانه روانه تهران می شوند و پایتخت را برای زندگی انتخاب می کنند چیزی بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار نفر است در حالی که ظرفیت و تسهیلات شهر است برای پاسخگویی به حداکثر ۵ میلیون نفر متناسب است.

انتقال پایتخت از تهران بحثی قدیمی است که از بیست سال پیش و هر ازچندگاهی در ایران مطرح می شود و پس از مدتی فراموش می شود.

در دهه ۶۰ و همزمان با جنگ ایران و عراق بود که زمزمه انتقال پایتخت مطرح شد، موضوعی که به سرعت فراموش شد. در دولت اول هاشمی رفسنجانی بحث انتقال پایتخت از سوی دولت به جریان افتاد و حتی گروهی برای جانمایی پایتخت تازه انتخاب شدند. برآوردهای هزینه انتقال پایتخت رقمی حدود ده برابر بودجه سالیانه کل کشور را نشان می داد، آنهم برای دولتی که وظیفه اصلی اش بازسازی کشور پس از هشت سال جنگ بود. این رقم موجب شد تا دولت از طرح انتقال پایتخت صرف نظر کند و در عوض کلید پایتخت را به دست غلامحسین کرباسچی، یکی از یاران کلیدی رئیس جمهور رفسنجانی بگذارند. کرباسچی نیز تلاش کرد تا با بهبود وضعیت تهران، موقعیت این شهر را همچنان به عنوان پایتخت ایران حفظ کند.

از کرباسچی گرچه به عنوان شهرداری موفق نام برده می شود٬ اما هر چه زمان گذشت جمعیت، آلودگی و ترافیک تهران نیز بیش از پیش مردم آزار و هزینه علاج بر مشکلات تهران بیشتر شد. معضلات شهری تهران کم کم به چالشی عظیم برای مجموعه دولت ایران تبدیل شد.

رقابت های شهردار کنونی تهران و رئیس جمهور سابق ایران، محمود احمدی نژاد نیز عملا موجب شد تا برخی از طرح های گسترده شهری همچون توسعه متروی تهران که می توانست باری از مشکلات ترافیک و آلودگی تهران بردارد نیز سرعتی کند پیدا کند.

زمانی که محمود احمدی نژاد ریاست جمهوری ایران را برعهده گرفت، حامی طرحی شد که بر اساس آن می بایست پنج میلیون نفر از جمعیت شهر تهران خارج می شدند. دولت حتی اعلام کرد که برخی وزارتخانه ها را از تهران خارج خواهد کرد و برای کارمندانی که از تهران خارج شوند نیز مشوق هایی را تعیین کرد. دولت احمدی نژاد وبسایتی را طراحی کرد و از ۶۰۰ هزار کارمند دولت ساکن تهران خواست تا برای انتقال به دیگر نقاط کشور و بهره گیری از مزایای خروج از تهران نام نویسی کنند. نتیجه طرح احمدی نژاد نیز به جز آنکه مخالفت بسیاری از کارشناسان را بر انگیخت موفقیت دیگری حاصل نکرد. تعداد کارمندانی که در این طرح نام نویسی کردند نیز به ۲ هزار نفرهم نرسید.

این بار اما نه دولت که مجلس پا پیش گذاشته است. نمایندگان مجلس آنها خطرات ناشی از وقوع زلزله در تهران، آلودگی شدید هوای تهران و تراکم بالای جمعیت و ترافیک گسترده در این شهر را به عنوان دلایل خود برای انتقال پایتخت سیاسی عنوان کردند.

برخی از نمایندگان مخالف انتقال پایتخت معتقدند که راه حل را نباید در فرار از مشکلات موجود تهران جستجو کرد و بهتر است به جای ساختن شهری تازه، فکر به حال مشکلات تهران کرد. یکی از این مشکلات، آلودگی هوای این کلانشهر است. آنگونه که رحمت الله حافظی رئیس کمیسیون سلامت شهر تهران در یک برنامه رادیویی اعلام کرده است، آلودگی هوا سالانه هشت میلیارد دلار هزینه برای دولت ایران در پی دارد و هر ماه بیش از ۲۵۰ قربانی از مردم این شهر می گیرد.

یکی دیگر از دلایل موافقان انتقال پایتخت موضوع خطر زلزله است. تهران در برآوردهای جهانی در رده شش کلانشهر مهم جهان٬ توکیو، استانبول، اوزاکا، جاکارتا و لس آنجلس- قرار می گیرد که در معرض ریسک بالای زلزله است. یک زلزله قدرتمند در هر کدام از این شهرها می تواند فاجعه ای بزرگ در سطح جهانی در پی داشته باشد. پایتخت ایران بر روی دو گسل مهم زلزله قرار دارد. گسلی که از شمال شهر می گذرد و گسلی که در جنوب و در منطقه شهرری عبور می کند.

در زمان دولت محمد خاتمی کارشناسان زلزله شناسی ژاپنی به تهران دعوت شدند تا مطالعاتی در خصوص احتمال زلزله در این شهر انجام دهند. نتایج مطالعات آنها هشدار دهنده بود. احتمال وقوع یک زلزله بزرگ در تهران بسیار زیاد است. هم اکنون نیز به طور متوسط هر روز ۲۰ زلزله خفیف در تهران به ثبت می رسد. اگر در گسل جنوبی شهر یک زلزله بالای هفت ریشتر رخ دهد، پیش بینی می شود که ۴۸۰ هزار واحد مسکونی شهر ویران شود. فاجعه ای که نه تنها تهران، که می تواند ضربه ای مهلک برای ایران نیز باشد.

معاون پارلمانی رئیس جمهور اما نگاهی متفاوت به طرح انتقال پایتخت اینکه اجرای چنین طرحی نیاز به بودجه کلانی دارد. بودجه ای که به گفته او در افق ۲۰ ساله هم برای ایران ناممکن به نظر می رسد.

مجید انصاری همچنین به کمبود آب در مناطق وسیعی از ایران اشاره کرد و اینکه دولت هم اکنون نیز برای تامین آب برخی از شهرهای بزرگ ایران نظیر مشهد، اصفهان، اراک و.. دچار مشکل است. او همچنین در سخنان خود در صحن علنی مجلس اشاره ای روشن به شهر سمنان داشت و گفت که :” در گذشته عنوان می‌شد که سمنان به پایتخت سیاسی و اداری تبدیل شود، اما همین حالا در این استان دچار مشکل آب شرب هستیم.”

سمنان که زادگاه دو رئیس جمهور کنونی و پیشین ایران، حسن روحانی و محمود احمدی نژاد است، در سالهای گذشته به عنوان نامزد میزبانی پایتخت مطرح شده است. سمنان شهری است با کمتر از ۲۰۰ هزار نفر جمعیت و در حدود ۲۰۰ کیلومتری شرق تهران واقع شده است. شهری که آنگونه که معاون پارلمانی رئیس جمهور می گوید هم اینک نیز با مشکل تامین آب دست به گریبان است.

مجید انصاری همچنین کوشید تا با آوردن نام آیت اله خامنه ای، موافقان طرح انتقال پایتخت را از برنامه خود منصرف کند. او گفت که در تهران علاوه بر تشکیلات مربوط به دولت و مجلس، نهاد رهبری نیز مستقر است و اینکه باید دید آیا آیت الله خامنه ای نیز موافق نقل مکان پایتخت هست یا خیر. موافقان اما سخنان انصاری را نشنیده گرفتند و در نهایت به کلیات این طرح رای دادند.

زمانی که “کلیات” طرح انتقال پایتخت از تهران به تصویب نمایندگان رسید یک خبرنگار ایرانی در صفحه فیس بوک خود نوشت که گرچه نمایندگان به کلیات طرح رای دادند اما آنها هرگز نمی توانند به جزئیات آن نیز رای بدهند. زیرا که هر نماینده می خواهد شهری که نمایندگی به او داده است جایگزین تهران شود.

فارغ از اینکه پیش بینی این خبرنگار تا چه اندازه درست از آب درآید و نمایندگان بتوانند بر روی مکان پایتخت تازه توافق نظر حاصل کنند، به نظر می رسد که شرایط کنونی ایران اجازه تغییر پایتخت را حداقل به دولت کنونی ندهد.

دولتی که در ابتدای کار خود اعلام کرد که با خزانه خالی، دولت را از رئیس جمهور سابق تحویل گرفته است و حتی در یک برنامه انقباضی قرار است برای سال آینده تنها کمتر از ۳۰۰ پروژه را در کشور به پایان برساند. این نکته را نیز باید در نظر داشت که اغلب این پروژه ها بالای هشتاد درصد پیشرفت داشته اند.

زمانی که دولت اعلام کرد که با درآمدی که در سال آینده به دست می آورد تنها می تواند وعده اتمام این میزان از پروژه ها را بدهد، بسیاری از نمایندگان اعتراض کردند و حتی استعفا دادند. آنها خواستار سهم بودجه بیشتری برای مناطق و شهرهای خود بودند. نمایندگان مجلس اما به زودی متوجه شدند که با این میزان درآمدهای کشور و وضعیت اقتصادی نمی توانند کار بیشتری از پیش ببرند و دوباره به مجلس بازگشتند.

خزانه خالی و تحریم های گسترده خارجی و مناقشه اتمی احتمالا جایی برای مانور دادن به برنامه کلانی چون انتقال پایتخت ایران ندهد و سرانجام این طرح نیز تنها به عنوان یک ایده باقی بماند. آنگاه تهران می ماند و روزهای سخت و نفس گیرش.