دولت‌ها درست مثل افراد در طول عمر خود خبرها و روزهای سخت و دردآوری را تجربه می‌کنند. تجربه نشان داده‌است که بهترین راه برخورد با این روزها، برخورد از سر شجاعت و شفافیت و مسؤولیت است. تنها گزینهٔ درست در برابر این اخبار دردآور آن است که با جدیت هر چه تمام‌تر با آن‌ها روبه‌رو شویم: جزئیات و چند و چون آنها را بشناسیم و دلایل رخ دادن آن‌ها را بدانیم و با شناخت مسؤولان چنین رخ‌دادهایی آنها را مجازات کنیم و در پایان هم از همهٔ آنچه گذشت درس بگیریم و راه تکرار بر خطر ببندیم.

هر کسی که سری در مطالعهٔ تجارب دولت‌ها و افراد داشته باشد نیک می‌داند که رخ‌دادن اشتباه امری حتمی است و برخی از این اشتباهات ممکن است بسیار دردآور باشند. افراد گاهی از سر ارزیابی نادرست و مبالغه و فراتر رفتن از حدود صلاحیت‌ها و این توهم که می‌توانند از حساب پس دادن قسر در بروند اشتباه می‌کنند. افراد وابسته به نهادها هم از این نکته مبری نیستند و مثل هر فرد دیگری ممکن است مرزهای خود را نشناسند و قواعدی که باید بر رفتار اداری آن‌ها حکم‌فرما باشند را زیر پا بگذارند.
این که ما حرف از احتمال وقوع اشتباه بزنیم به هیچ وجه البته به معنای توجیه نیست. بر عکس؛ به معنای اشاره به ضرورت ایجاد راه‌کارها و ابزارهایی است که مانع از رخ دادن چنین اشتباهاتی شده یا احتمال وقوع آن‌ها را به حداقل برساند و احتمال پیش آمدن چنین روزهای سختی را که ناشی از تندروی اشخاص و پا را فراتر از گلیم خود گذاشتن آن‌ها کم‌تر کند.
هرکس که پادشاهی سعودی را بشناسد می‌داند که خبر نهان شدن همکارمان جمال خاشقجی چه برای خانواده‌اش و چه برای کشورش از جمله همین اخبار تلخ و دردآور بود. خاشقجی پیش از آن‌که یک روزنامه‌نگار منتقد و معترض باشد شهروندی سعودی بود و پادشاهی سعودی نه می‌تواند و نه میل آن دارد که دست از سرنوشت یکی از شهروندان خود بشوید؛ حال تفاوتی نمی‌کند که دیدگاه سیاسی آن شهروند چه باشد.
افزون بر این، داشتن سینهٔ فراخ و صبر فراوان بخشی از شیوهٔ عملکرد سعودی‌ها در عرصهٔ داخلی و خارجی است. هر کس که اخبار این کشور را در دو دههٔ گذشته دنبال کند به روشنی نمونه‌هایی از مخالفانی را می‌بیند که از بیرون از کشور بازگشته‌اند و زندگی عادی خود را پیش گرفته‌اند؛ برخی از افراد که در گذشته به سازمان‌های خشونت‌بار پیوسته بودند اما با گذراندن دوره‌هایی از ادغام در جامعه زیسته‌اند. روشن است که سیاست سعودی چه در عرصهٔ داخلی و چه در عرصهٔ خارجی بر اصل گفت‌وگو و کاستن از اختلافات و جست‌وجوی نقاط اشتراک بنا نهاده شده‌است.
بر همین اساس نیز دولت سعودی پس از آن رخ‌داد تلخی که در کنسول‌گری‌اش در استانبول به وقوع پیوست گام‌هایی چند را برای روشن شدن سرنوشت خاشقجی و هویدا شدن حقیقت آنچه پیش آمده‌است درپیش گرفت. گروهی امنیتی را برای همکاری با نیروهای ترکیه به این کشور اعزام کرد؛ درب‌های کنسول‌گری و خانهٔ کنسول را به روی محققان ترک گشود؛ همزمان هم تحقیقات داخلی را آغاز کرد و تأکید نمود که چیزی برای پنهان کردن ندارد و براساس حقایق به دست آمده رفتار خواهد کرد.
بر پایهٔ نتایج به دست آمده از همین گام‌ها بود که دولت سعودی با اعتراف به مرگ خاشقجی در کنسول‌گری تعدادی از مسئولان رده بالا و از جمله تعدادی از افسران ارشد امنیتی را از کار برکنار نمود و ۱۸ نفر را بازداشت کرد. بیانیه رسمی دولت سعودی نیز بر این تأکید نمود که مشارکت کنندگان در این حادثه تلاش داشتند موضوع را پنهان و مخفی کنند.
همزمان با این، پادشاه سعودی دستور تشکیل کمیته‌ای وزارتی به ریاست ولی عهد سعودی شاهزاده محمد بن سلمان داد که وظیفه‌اش بازنگری در سازمان اطلاعات کشور است.
همهٔ این‌ها به آن معناست که دولت سعودی راه برخورد مسئولانه با این رخ‌داد تلخ و تحقق عدالت و مجازات مقصران و مسؤولان و تأکید بر شفافیت در آگاه‌سازی جامعه از چند و چون تحقیقات را برگزیده و هم‌زمان تلاش می‌کند تا با بازسازی ریاست سازمان اطلاعات قواعدی قدرتمند ایجاد کند که راه تکرار بر خطر ببندند.
در برههٔ میان رخ‌دادن این حادثه و صدور بیانیهٔ دولت سعودی کانال‌های تلویزیونی و سایت‌های خبری و روزنامه‌ها پر شدند از اخبار و شایعه‌ها و سناریوها و البته به دلیل طبیعت این رخ‌داد، جایگاه وقوع آن و نیز جایگاه خاشقجی بسیاری از این توجه و تمرکز رسانه‌ای طبیعی می‌نمود. اما در این بین به راحتی می‌شد بین دو گروه از پوشش دهندگان خبر تمایز قائل شد: گروهی نخست که به حقیقت دل‌نگران خاشقجی و سرنوشت او بودند و گروهی دیگر که چندان دل‌بستهٔ سرنوشت خاشقجی و فهمیدن حقیقت آنچه در کنسول‌گری پیش آمد نبودند و این رخ‌داد تلخ برای آن‌ها فرصتی طلایی شد برای حمله به پادشاهی سعودی و ضربه زدن به این کشور.
با اقداماتی که پادشاهی سعودی انجام داد گروه نخست احتمالاً باید به هدف خود که همان برخورد شفاف با این رخ‌داد تلخ و کشف ابهامات موجود و آگاه‌سازی شفاف جامعه از روند پیشرفت تحقیقات است رسیده باشند. اما آن گروه دیگر که از همان آغاز فقط در صدد ضربه زدن به سعودی و تلاش برای کاستن از نقش آن بوده‌اند حساب‌شان فرق می‌کند. آنان نه به دنبال مجازات مقصرین حادثه بلکه به دنبال بحرانی کردن روابط پادشاهی سعودی و جهان بودند.
مشکل این گروه دوم این است که عامدانه در پی آمیختن دو پروندهٔ مجزا هستند و می‌خواهند به هر بهایی از قضیه‌ای که برای جمال خاشقجی رخ داد محملی بسازند برای تخریب روابط سعودی با کشورهایی که با این کشور همکاری می‌کنند و شبکه‌ای گسترده از منافع مشترک با آن دارند.
این گروه اما فراموش می‌کنند که دولت سعودی پیش از این نیز از گردنه‌هایی سخت در روابط خارجی خود به سلامت گذشته‌است؛ گردنه‌هایی که نمونهٔ روشن آن‌ها تلاش برخی افراد برای سوء استفاده از حمله‌های یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ برای تخریب رابطهٔ سعودی با جهان است. آنان همچنین بر این نکته چشم می‌بندند که خود جمال خاشقجی نیز دلش نمی‌آمد که نامش محملی باشد برای ضربه زدن به کشورش.
پادشاهی سعودی با تأکید بر انتخاب راه عدالت و مجازات مقصران، پروندهٔ این رخ‌داد تلخ را روی ریل حقوقی و قانونی نهاد؛ و این همان منطق دولت و نهادهاست؛ منطق درس گرفتن از تجربه‌های تلخ و بازسازی نهادهای دولت در سایهٔ قانون.