عکسی آرشیوی از حملات تروریستی 11 سبتامبر 2001 که برج های تجارت جهانی در نیویورک را هدف قرار داد – عکس از گیتی

عکسی آرشیوی از حملات تروریستی ۱۱ سبتامبر ۲۰۰۱ که برج های تجارت جهانی در نیویورک را هدف قرار داد – عکس از گیتی

اکثر چیزهایی که امروزه گفته و نوشته می شود، درباره افراد و گروه های «اسلامگرای افراطی»، با آن چه در گذشته نزدیک نوشته می شد بسیار تفاوت دارد. اکثر اظهارنظر کنندگان غربی، و همچنین اکثر فرهیختگان عرب، گروه های افراطی مانند سازمان داعش را، جنبش هایی طبقه بندی می کردند که از حقوق سیاسی در کشورهای خود محروم هستند، و به همین علت به خشونت روی می آورند. دو کشوری که به فشار آوردن به اسامه بن لادن و گروه او متهم شدند، مصر و عربستان سعودی بودند. خشونتی که رسانه ها آن را به عنوان واکنشی علیه خشونت مقامات توجیه می کردند، شامل سلسله انفجارهایی در مصر، و همچنین عملیات و تهدیداتی علیه سعودی بود. «القاعده» به عنوان یک شر جدی بوده و هست، و بن لادن از سال ها قبل از حوادث سبتامبر تروریست بود، اما آن زمان کسی حاضر نبود این نسخه از داستان را باور کند.

در عقل بعضی ها، «القاعده» با مشهورترین عملیات تروریستی در یازدهم سبتامبر ۲۰۰۱ متولد شد و قبل از آن وجود نداشت. در حقیقت، تنها تصویر «القاعده» در رسانه ها تغییر کرد، اما سازمان همیشه همان خودش بود. اکثر تحلیل هایی که در مطبوعات غربی، آمریکایی و بریتانیایی تا پیش از آن تاریخ نوشته شده بود، اصرار داشتند که این سازمان افراطی و رهبرش، محصول آزار و اذیت، و فشار هستند، و نوشتن این استدلال که «القاعده» یک جنبش سیاسی ستم دیده است بارها تکرار شد. پیش از آن وزارت خارجه آمریکا از دولت مصر خواسته بود دست از تعقیب و آزار و اذیت اعضای گروه های اسلامی که پرچم جهاد را برمی افراشتند بردارد.

آن زمان، یعنی در دهه نود، من در روزنامه «المجله» کار می کردم و پس از آن در روزنامه «الشرق الأوسط» در لندن شروع به کار کردم، و با تعدادی از روزنامه نگاران آن جا در ارتباط بودم، و در فعالیت های فکری نهادهای مختلف شرکت می کردم. بسیاری از کسانی که به امور منطقه خاورمیانه علاقمند بودند، معتقد بودند که خواسته های بن لادن، سیاسی، مشارکتی و آزادی بیان بود و «القاعده» تنها مخالف سیاسی با حکومت عربستان است. همین امر در خصوص دوست او، ایمن الظواهری، که تاریخ طولانی تری در تروریسم دارد، گفته می شد. او را یکی از مخالفان حکومت حسنی مبارک می دانستند، نه رهبر یک گروه تروریستی بین المللی.

بسیاری ها ماهیت سازمان و تفکر ویرانگر آن را درک نمی کردند، و این امر بر دولت های غربی که سازمان افراطی را تنها یکی از جنبش های سیاسی مخالف می شمردند و از خطرات تفکر فاشیستی آن آگاه نبودند نیز منطبق است.

در حقیقت فعالیت «القاعده» از سال ۱۹۹۳ بوده و معروف است، با این حان سازمان و رهبر آن، با وجود تز های خشونت آمیزی که اعلام می کرد، و همچنین عملیات نظامی که به ویژه در مصر و عربستان سعودی مرتکب شد، از همدردی رسانه های غربی برخوردار بود. این سازمان عملیات تروریستی خود را در مصر تحت نام گروه های مختلفی که با او هم عقیده بودند انجام داد که خطر آن به مرکز قاهره رسید. و هنگامی که ارتباط این گروه ها به نوعی با رهبران القاعده، که در سودان حضور داشتند، به ویژه ارتباط با بن لادن و ایمن الظواهری که از مصر به سودان فرار کرده و به علت فعالیت های تروریستی تحت تعقیب بودند فاش شد، از سوی سرویس های امنیتی تحت تعقیب خارجی قرار گرفت.

به علت آن حوادث مسلح تروریستی در مصر ، حکومت سعودی در اواسط دهه نود تابعیت بن لادن را سلب کرد. دولت های مصر و سعودی به علت مقابله با بن لادن و «القاعده» ، از نقطه نظر دفاع از مفاهیم دموکراسی و آزادی بیان، به یک هدف مورد علاقه برای رسانه های غربی تبدیل شدند. به یاد نمی آورم که آن زمان کسی دیدگاه مخالفی با این نظر داشته است. توجیه برای «القاعده» که تروریسم خود را به نام اسلام مرتکب می شد، تا زمانی که سازمان القاعده عملیات تروریستی خود را  در یازدهم سبتامبر ضد ایالات متحده انجام داد ادامه یافت. این اولین جنایت او نبود اما نقطه عطفی بود که باعث شد همه متوجه شوند «القاعده» یک گروه سیاسی مخالف نیست، و نه تزهای آن می توانند از آزادی بیان بهره مند شوند، بلکه یک سازمان تروریستی جهانی و خطرناک است.

اما چرا در حال حاضر در مورد یک سردرگمی نسبتا قدیمی صحبت می کنیم؟ علت آن است که کسانی مایل به بازگشت به گذشته و خواندن حوادث یازده سبتامبر، و سرزنش قربانیان اصلی آن، ماند مصر و سعودی هستند. هر کس بخواهد آنچه اتفاق افتاده را کاملاً درک کند، خواندن تنها یک فصل ، یعنی عملیات تروریستی سبتامبر کافی نیست، که از آن جمله ۲۸ صفحه ای است که گفته می شود به علت این که دارای اطلاعات محرمانه از برخی افراد عربستانی است حذف شدند، بلکه باید داستان القاعده را به طور کامل بخواند.

دیدگاه جهان پس از آن حادثه تغییر کرد، و تقریباً همه توافق کردند که این سازمان و تفکر آن تروریستی است و باید با آن مبارزه کرد، اما پیش از آن تاریخ، هر کسی با سازمان و عناصر آن مبارزه می کرد در معرض انتقاد شدید قرار می گرفت.

به نظر من جهان نخواهد توانست با «القاعده» و «داعش» مقابله کند، زیرا یک حالت فکری و سازمانی است که برای دهه های آینده ادامه خواهد داشت، و پیروزی بر آن بدون درک منشاء فکری و تاریخ آن ممکن نخواهد بود.