Categories: دیدگاه

اسلام سیاسی و غرب

عراقیان وفادار به مقتدی صدر رهبر شیعه عراقی نماز جمعه را در منطقه شیعه نشین صدر در بغداد برگزار کردند – ۲۰ ژوئن ۲۰۱۴ – عکس آژانس خبری فرانسه

تنها چیزی که می توانست تکه های آشفته و خرد شده خاورمیانه را بیش از این تخریب کند بازگشت دولت اسلامی عراق و شام (داعش) به قلب صحنه سیاسی بود. اکنون ابرهای سیاه به شکل فزاینده ای برفراز این منطقه تجمع کرده اند.

از دید یک ناظر منصف هیچ اشکالی در قیام عراقیها علیه سیاستهای فرقه ای و مخرب نوری مالکی نخست وزیر این کشور وجود ندارد.

همین مسئله درباره مردم سوریه نیز صدق می کند، که علیه استبداد فرقه ای خانواده اسد قیام کردند، استبدادی که بیش از چهار دهه بر سوریه حکومت کرده است و در طول آن هرگونه حس شهروندی از بین رفت و به جایش ورشکستگی و فریادهای جمعی را حاکم شد.

همچنین نباید قیام فلسطینی ها را برای نسبت به مصادره سرزمین خود، یهودی سازی آن و تنزل دادن بنیادین ترین حقوق انسانی آنها را فراموش کنیم.

آخرین مورد اما نه کم اهمیت ترین، سادگی درک خشم لبنانی ها نسبت به وضعیت جدایی فرقه ای است که در کشوراشغالیشان توسط فرقه ای مسلح به نام مقاومت ایجاد شده است. این گروه سرانجام، مشروعیت خود را از طریق دنبال کردن هدفشان یعنی” آزاد کردن” لبنان از “اشغال” مطالبه می کند.

گاهی مردم مجبور می شود بین بد و بدتر یکی را انتخاب کنند. در این مورد، انتخاب مرگ یا تحقیر مطرح بود. آنچه که هلال حاصلخیز یا به طور دقیقتر عراق و کشورهای ساحل شرقی دریای مدیترانه از سال ۲۰۰۳ شاهد آن بوده اند، به طور خاص یک حرکت کلی در راستای تحقیر سنی های عراقی بوده که در نتیجه غرور و گستاخی رهبر شیعه و طرفدار ایران آن صورت گرفته است. در نتیجه تمایل به انتقام بر افراط گرایان سنی غلبه کرد تا آنها بتوانند با شرایطی که آن را اعمال بی عدالتیهای تاریخی علیه خود می دیدند، مقابله کنند.

از دیدگاه فرقه ای، ما به روزهای آغازین جنگ صفین، درگیری مهم فتنه اول، یا اولین جنگ داخلی اسلامی، بازگشته ایم که بین علی ابن ابی طالب و افرادی که به شیعه تبدیل شدند از یک سو و معاویه اول و افرادی که به سنی تبدیل شدند از سوی دیگر رخ داد.

شیعیان عراق چون شهروندان غیر شیعه عراق و کشورهای همسایه از بی عدالتی های رژیم صدام حسین رنج برده اند. در این میان سنیهای سوریه و سایر اقلیتها و همچنین مردم کشورهای همسایه از بی عدالتیهای رژیم اسد رنج برده اند. طی دهه های گذشته رژیم خانواده اسد که داعیه دار عرب گرایی، سکولاریسم و اسلام پیشرو بوده است همه چیزهایی را که مدعی نمایندگی آن بوده و یا به آن اعتقاد دارند را مورد سوء استفاده قرار داد.

جامعه بین الملل که مدام سخنرانیهایی در باب دموکراسی و حقوق بشر برای دیگران ایراد می کند، تا زمانی که منافعش در خطر قرار نگرفته باشد نسبت به تخلفهای این دو رژیم کور است. اما به محض این که منافعش در خطر قرار میگیرند حافظه آنها ناگهان بازگشته و بایگانیهایشان برای ارائه اظهارات و اسناد مختلف در توجیه تمایل به انتقام گشوده می شوند.

درواقع، بحران خاورمیانه در نتیجه نادیده گرفتن حقوق مردم و تصمیم به عقب نشینی برای امنیت دین در مقابل چالشهای سیاسی و اجتماعی ایجاد شده است. در این مرحله باید اشاره کنیم که جامعه بین الملل مخالف چنین “تمسک به دین” نیست چرا که حمایت محکم خود را نسبت به مجاهدین افغانستان دربرابر اتحاد جماهیر شوروی در دهه ۱۹۸۰ نشان داد. جامعه بین الملل همچنین از دین، چه اسلام ، چه مسیحیت و چه سایر ادیان، علیه جنبشهای آزادی ملی درطول جنگ سر استفاده کرده است.

اگرچه به دنبال تجربه افغانستان، سازمانهای افراط گرا پس از درک این موضوع که غرب از آنها تنها برای بیدار کردن اتحاد جماهیر شوروی بهره برده، ناامید شدند. این امر موجب شد که حس تلخی نسبت به غرب و اصول آن شکل بگیرد.

پس از آن، ما شاهد ظهور القاعده و چندین سازمان ابهام آمیز دیگر بودیم که زیر پرچم القاعده فعال بودند. ستاد ضد طالبان آمریکا در افغانستان و اشغال عراق توسط آنها با مستمسک جنگ علیه ترور موجب ایجاد یک واقعیت سیاسی خطرناک در خاورمیانه شده است.

من تردید دارم که تسلط ایران بر عراق به دنبال سقوط رژیم صدام حسین برای آمریکا تعجب برانگیز بوده باشد. بعید به نظر می رسد که توهم تقسیم منطقه ای در کنار خطوط دینی و فرقه ای به ذهن کسانی که ایده خاورمیانه جدید را تبلیغ می کردند نرسیده باشد.

اهل تسنن بیش از ۷۵ درصد جهان اسلام و جهان عرب را تشکیل داده اند، از این رو شکل گیری تنش سنی و شیعه نتیجه طبیعی قلدری ایران بدون درنظر گیری این مسئله است که غرب تصمیم دارد برنامه هسته ای ایران و توطئه های عراق و لبنان را نادیده بگیرد. همه اینها باید به ذهن متفکران و سیاستمداران غربی رسیده باشد.

از سوی دیگر، غرب به خوبی از اهداف ایدئولوژیکی گروه های افراط گرای دینی از جمله گروه های جهاد گرا و تکفیری که ادعای اسلامی بودن دارند، مطلع است. آنها می دانند که چنین گروه هایی دارای دو بعد کاملا خطرناک هستند.

بعد اول این که چنین گروه هایی یک ظاهر بسیار ساده گرایانه و انحصاری مذهبی از خود به نمایش می گذارند که به چگونگی تفکر سایر مردم اهمیت نمی دهند. چنین گروه هایی نمی توانند توازن قدرتی که به نفع مسلمانان نیست را تشخیص دهند، به این معنا که آنها را به سمت درگیریهایی سوق می دهند که توان مقابله با آن را ندارند. بنابراین به سادگی می توان چنین گروه هایی را با تضمین این که شرایط به نفع ظهور و گسترش آنهاست، تشکیل داد. این امر مقدمه درگیرکردن آنها در درگیریهای سیاسی و امنیتی است که در نهایت موجب شکست آنها و همچنین اجرای تدابیر استراتژیک نامطلوبی می شود.

بعد دوم، این گروه ها معمولا در سلولهایی تحت رهبری یک امیر هستند که اعضا از وی بدون تعلل یا بحث اطاعت می کنند. این امر خود توضیحی برای سهولت نفوذ سازمانهای امنیتی به این گروه ها است که پس از آن، صرف نظر از حسن نیت یا تاکتیکهای دقیق رهبری مسیر اصلی که توسط رهبر تعیین شده به انحراف کشیده می شود.

سه سال از قیام سوریه می گذرد، قیامی که جامعه بین الملل به آن اندک توجهی نداشته است، همچنین هشت سال از حکومت فرقه ای مالکی در عراق می گذرد و ناگهان ایالات متحده تصمیم می گیرد که با تهدیدهای ایجاد شده توسط داعش در غرب عراق از خواب بیدار شود.

این گروه سالها در سوریه حضور داشت و با تأیید تلویحی رژیم اسد و مساعدت غیر مستقیم دولت مالکی با شورشی های میانه رو مبارزه می کرد. شاید بدنام ترین جلوه این گروه، این باشد که شبه نظامیانی که در سال ۲۰۱۳ از زندان ابوغریب در عراق فرارکردند، تحت پرچم داعش به این مبارزات در سوریه پیوستند.

در مدرسه قانون سوم حرکت نیوتون را این گونه آموخته ایم که هرعملی دارای یک عکس العمل مساوی است. امروز ما شاهد راه اندازی ستادی برای تحریک و تحرک افکار عمومی در کشورهای غربی هستیم که حتی رسانه های باتدبیر نیزبخشی از آن را برعهده گرفته اند، این ستاد ترویج کننده همکاری سیاسی منطقه ای و امنیتی با ایران با دستاویز مقابله با داعش است.

روز سه شنبه مشتاقانه به صحبتهای دو شخصیت رسانه ای بریتانیایی گوش می دادم که ادعا داشتند کارشناس خاورمیانه هستند، آنها در اظهارات خود محتاطانه به دنبال فراهم کردن زمینه برای افکار عمومی بریتانیا بودند تا آنها بتواننده ایده همکاری با رژیم آخوندی تهران را علیه جهادگرایان و تکفیریها بپذیرند.

البته این امر به معنای تقویت چنگالهای مالکی، اسد و حزب الله روی هلال حاصل خیز است که فردا به یک هلال شیعی تبدیل می شود. این امر تنها یأس و ناامیدی بیشتری میان سنیهای منطقه ایجاد می کند و موجب نفرت و انتقامهای انتحاری را فراهم خواهد آورد.

بی عدالتی را نمی توان با به کار گیری رویکردهای ضد بی عدالتی پاسخ داد. این درسی است که همه باید پیش از آنکه دیر شود فرابگیرند.

ایاد ابوشقرا: ایاد ابوشقرا مدیر تحریریه الشرق الاوسط است. وی از سال 1978 میلادی با این روزنامه همکاری می کرده است.
Related Post