تل آویو: نظیر مجلی

تل آویو به مناسبت پنجاهمین سالگرد جنگ شش روزه اسنادی را منتشر کرده که نشان می دهند چند روز بعد از پایان جنگ، احتمال تشکیل کشور فلسطین در کنار اسرائیل توسط اسرائیلی ها مورد بررسی قرار گرفته است. این گزینه به عنوان یکی از راهکارهای گوناگون برای خلاص شدن از بار تسلط بر فلسطینیان مطرح شده. اما اسرائیل نه تنها نتوانست به نتیجه ای در این مورد برسد بلکه رویکردهایی در پیش گرفت که از این راهکار فاصله بسیاری داشته و مانعی بر سر تشکیل کشور فلسطین ایجاد کرده و باعث افزایش اشغالگری شده است.

دولت اسرائیل هزاران سند را از حالت محرمانه خارج کرده است. این اسناد تازه در ۵۰ سال گذشته در ردیف “اسناد بسیار محرمانه” طبقه بندی شده بودند. این اسناد شامل ۱۰۰۰ صفحه از فایل های ضبط شده از ۳۶ جلسه “کمیته وزارتی در امور امنیتی” اسرائیل از آغاز سال ۱۹۶۷ تا پایان جنگ در ۱۰ ژوئن ۱۹۶۷ است. برخی از این اسناد رویدادهای قبل و بعد از جنگ را ثبت کرده اند. نکته ای که در این جلسه ها آشکار به نظر می رسد تغییر سریع و آشکار سران اسرائیل از فضای وحشت و تهدید وجودی قبل از جنگ به مرحله سرمستی پیروزی بعد از جنگ است. این اسناد، همچنین، حاکی از اختلاف نظر بین مقام های اسرائیل درباره آینده کشور است. گویا، آنها فراموش کرده بودند که ۷۷۹ افسر و سرباز اسرائیلی جان خود را در این جنگ از دست دادند.

چنانکه از این اسناد برمی آید سران اسرائیل در آن روزها سرگرم بررسی این مساله بودند که با ۱٫۲ میلیون فلسطینی که در مناطق تحت کنترل آنها هستند (کرانه باختری و نوار غزه) چه کار کنند. لیفی اشکول نخست وزیر وقت در جلسه ۱۰ ژوئن گفت “باید به فکر چاره ای برای عرب ها باشیم.” بازتاب این سخنان تا وقت حاضر هم ادامه دارد؛ چرا که دولت اسرائیل تا ۵۰ سال بعد از آن هم از یافتن راهکاری برای این مساله بازمانده است.

جنگ با حمله هوایی اسرائیل در پنجم ژوئن ۱۹۶۷ آغاز شد. بهانه اسرائیل در آن زمان دفاع از خود بود. درگیری های شدیدی بین سوریه و اسرائیل به وقوع پیوست که تلفات جانی از هر دو طرف به همراه داشت.

جمال عبد الناصر رئیس جمهور وقت مصر تهدید کرد که در حمایت از سوریه وارد جنگ خواهد شد. او برای اینکه نشان دهد تهدیدش جدی است از سازمان ملل خواست تا نیروهای پاسدار صلح را از منطقه خارج کند و تنگه تیران در دریای سرخ را بر کشتی های اسرائیلی بست. اسرائیلی ها به بحث و گفت و گو درباره واکنش درست پرداختند و به دو گروه تقسیم شدند: گروه اول بر این باور بودند که جنگ لزومی ندارد و مقصود مصر از بستن تنگه تیران آغاز جنگ نبوده است و تنها می خواسته اسرائیل را تهدید کند. در این شرایط، می توان از طریق کشور ثالث به تفاهم دست یافت. در مقابل، ژنرال های نظامی معتقدند بود که حالا فرصتی برای ضربه نظامی کمرشکن به ارتش های عربی مهیا شده است.

آریل شارون در آن زمان فرمانده یکی از گردان های ارتش اسرائیل بود. او دولت را به اعلام جنگ متقاعد کرد. روز دوشنبه، پنجم ژوئن جنگنده های اسرائیل در یک حمله ناگهانی ناوگان جنگنده های مصر را در چندین ساعت از کار انداختند. در واقع، آغاز گر این جنگ، اسرائیل بود ولی اسرائیل مدعی بود این ارتش مصر بود که به اسرائیل حمله کرده است. سخنگوی نظامی اسرائیل در تل آویو دقیقا در ساعت ۷:۲۴ اعلام کرد که نیروهای مصری با تانک و جنگنده به اسرائیل حمله کردند. اسرائیل در یک بیانیه رسمی آغاز درگیری های شدیدی را اعلام کرد. این بیانیه افزود نیروهای اسرائیلی در واکنش به این حمله دست به هجوم زدند. آژیرهای خطر در تل آویو و شهرهای دیگر به صدا درآمدند. درست بعد از نیم ساعت، برنامه های رادیو قاهره قطع شد. پیامی با عنوان “نیروهای اسرائیلی به کشور حمله کردند” پخش شد. جنگنده های اسرائیل در سومین روز جنگ به سوریه و سپس به کرانه باختری یورش بردند. قدس شرقی توسط نیروهای اسرائیلی محاصره شد.

در روز ششم، کرانه باختری و شهر قدیمی در قدس و بیش از ۲۰ روستای عرب نشین در بخش شرقی شهر به اشغال اسرائیل در آمد. مساحت این مناطق حدود ۵۹۰۰ کیلومتر مربع بود. اسرائیل همچنین بلندی های جولان در سوریه و شبه جزیره سینا در مصر و نوار غزه که اداره آن در دست مصر بود را اشغال کرد.

بعد از این چه باید کرد؟

همزمان با پایان سومین روز جنگ شش روزه، حجم دستاوردهای اسرائیل کاملا نمایان بود اما اسرائیل بعدها متوجه شد که با چالشی برای کنترل مردم عرب ساکن کرانه باختری و نوار غزه روبروست.

نبرد در روز ۱۵ ژوئن ۱۹۶۷ پایان یافت. یک جلسه “بسیار محرمانه” توسط حکومت تشکیل شد. نخست وزیر و وزرا همه دچار سردرگمی شده بودند و نمی دانستند که دقیقا چه اقداماتی باید صورت بگیرد. فایل های این جلسات نشان می دهد که گروهی با دورنگری معتقد بودند نتیجه این جنگ بستر ساز دست یابی به راهکاری برای این کشمکش است به گونه ای که باید کشور فلسطین، درست بعد از پایان جنگ تشکیل شود. اما، گروهی دیگر به دنبال بهره برداری از این پیروزی و الحاق کل سرزمین های فلسطین به دولت عبری بود. در این میان، راهکارهای معتدل تری هم مطرح شد مثل “نقشه آلون”. ایگال آلون طرحی مبنی بر الحاق قدس و دره اردن و کوه های مشرف بر اسرائیل در کرانه باختری ارائه کرد و بقیه مناطق هم به قلمرو اردن ملحق می شوند. مقام های اسرائیلی در آن زمان اصرار داشتند که باید سریعا وارد عمل شوند “چرا که تصوری که در سطح بین المللی مطرح می شود این است که اسرائیل نظام استعماری در این سرزمین های اشغالی برپا کرده است.” راهکار دیگری با عنوان “راهکار تدریجی” مطرح شد که بر اساس آن، چنانچه اسرائیل و کشورهای عربی به توافق صلح دست یابند کشور فلسطین تشکیل خواهد شد.

سرانجام، مقام های اسرائیل درباره الحاق قدس به اسرائیل به توافق رسیدند. لیفی اشکول نخست وزیر وقت گفت “مناطق “آزاد شده” زیر سلطه نظامی ما قرار می گیرند. حالا، پرسش هایی درباره وضعیت ساکنان کرانه باختری مطرح شد. یک طرح ارائه شده در این زمینه این بود که کرانه باختری از سیستم خودمختاری برخوردار باشد. مناخیم بیگن رهبر حزب راستگرای اسرائیل با این طرح مخالفت کرد. لیفی اشکول درباره طرح های ارائه شده گفت “سیستم حکومت در کرانه باختری هر چه که باشد نباید به ساکنان این منطقه تابعیت اسرائیلی داده شود. آنها به هیچ وجه از حق رای گیری در کنیست برخوردار نخواهند شد. ما از اینکه ۱٫۲ میلیون شهروند عرب به اسرائیل اضافه شوند وحشت زده هستیم. آنها زاد و ولد خواهند کرد و جمعیتشان روز به روز بیشتر می شود. (جمعیت اسرائیل در آن زمان ۳ میلیون نفر بود.)”

بیگن افزود “بخش غربی سرزمین اسرائیل در اختیار ما قرار دارد. چرا از بیان چنین چیزی واهمه دارید؟ این ما بودیم که مورد حمله قرار گرفتیم. شما در کدام کشور سراغ دارید که ملتی پیروز شود و این همه قربانی دهد سپس امتیاز بدهد؟ حالا چه عجله ای دارید که بخشی از قسمت غربی اسرائیل را به ملک حسین واگذار کنید؟ نباید یک وجب از اسرائیل را به دولت اجنبی واگذار کنیم. هر گونه پیشنهادی مبنی بر تشکیل کشور فلسطین برای ما فاجعه بار است.” وی در ادامه خاطر نشان کرد “ما قدس را واگذار نمی کنیم! ما شهر آبا و اجدادی خود و بیت لحم و آرامگاه راحل را واگذار نمی کنیم. آنها از همین تپه ها، تل آویو را هدف قرار دادند. آنها می توانند اسرائیل را به دو بخش تقسیم کنند. من پیشنهاد دیگری دارم: همه آنها نمی توانند از تابعیت اسرائیل برخوردار شوند. اما می توانند شهروند باشند. آنها از حقوقشان برخوردار خواهند شد. البته برخی از آنها، هفت سال دیگر از تابعیت اسرائیل برخوردار می شوند. اما ما در عرض این هفت سال چه کنیم؟ نباید وحشت کنیم، چرا که واقعیت این است که یهودیان در این مدت در اقلیت قرار خواهند گرفت. باید به این نکته توجه شود که آنها در اکثریت قرار نگیرند. باید مهاجر پذیرفت و از مهاجران دعوت کرد به اسرائیل بیایند. باید مهاجران روسیه را به اسرائیل دعوت کردند. باید سیاست های تشویق به زاد وولد اجرا شود”.