داووس ۲۰۱۹ سرگرم سایه‌ها و اندوه‌های بسیار شد… از آغاز تا پایان نگرانی از احتمال شعله‌ور شدن جنگ تجاری علنی میان آمریکا و چین وجود داشت

غسان شربل

عقب ماندگی سرنوشت نیست. چه بسا مردمی که رنج بسیار کشیده، سیر حوادث را تغییر دهند اگر اراده و چشم‌انداز و رهبری وجود داشته باشند. اتیوپی می‌توانست گرفتار در جنگ‌های گذشته بماند؛ و بر آتش نزاع‌های خونی و مرزی در خود بپیچد و برفقر و گرسنگی‌اش افزوده شود. اما آنها راه درست معکوس را انتخاب کردند. پیوستن به دوران و سوار قطار رو به آینده شدن را برگزیردند.
این را کسانی که وارد یکی از سالن‌های اجلاس داووس شدند تا به سخنان نخست‌وزیر اتیوپی آبی احمد گوش دهند، احساس می‌کردند. این مرد چهل ساله داستان کشورش را می‌داند. آثار ویرانگر دو دهه جنگ با اریتره را لمس کرده و پیش از آن هزینه‌های گزاف اوگادین با سومالی. ناظر بر شکست دهشتناک تجربه «رفیق» منگیستو هایله ماریام بود وقتی در سن جوانی علیه دیکتاتوری تک حزبی اسلحه به دست گرفت. همین‌طور شاهدی بر اردوگاه‌های گرسنگی و افزایش مرگ و میر کودکان در آنجا بود. می‌دید چطور اتیوپیایی‌ها ناچار می‌شدند از کشورشان بگریزند، انگار تله‌ای بود. ناظر بیراهه رفتن‌های خونین میان گروه‌های نژادی بود که تعدادشان از هشتاد می‌گذشت.
آبی احمد تجربه‌های گذشته را خواند و عبرت آموخت. دشمن اول، اریتره نیست، فقراست. چه سود که بر کشوری مجاور پیروز شوی و در دل خانه‌ات در برابر فقر و عقب ماندگی شکست بخوری. همچنین پی برد پیروزی گروهی نژادی بر گروهی دیگر بی‌معنی است تا زمانی که این پیروزی جز مقبره و سوء تغذیه و بیکاری دستآوردی نداشته باشد. آموخت که راه حل دست کشیدن از جنگ‌های گذشته و روآوردن به مشارکت‌های آینده است با توزیع عادلانه فرصت‌ها و گشودن دروازه امید.
آبی احمد فهمید که اتیوپی برسر پیچ قرارگرفته و باید تصمیمی بزرگ بگیرد. ماندن فاجعه بار در مرداب‌های گذشته و تبدیل شدن به باری اضافی بر قاره و جهان یا پیوستن به نبرد توسعه و گرفتن تصمیم سرنوشت ساز برای تغییر و پرداختن هزینه مناسب که کم‌تر از تغییر کامل قاموس نیست. اینگونه بود که همزیستی را بر دوری گزیدن، مشارکت را بر انتقام گرفتن ترجیح داد. گشایش برمرزهای هویتی محدود در حصار خون و نژاد. اتیوپی به سوی قاموس توسعه و پیشرفت و سرمایه‌گذاری روی آورد با این دغدغه که به انقلاب‌های پیاپی تکنولوژیک برسد. شعارش بسیار پرمعنی «پایین کشیدن دیوار و ساختن پل». جنگ با همسایه‌ها نه، بلکه مشارکت‌ها. در داخل نیز حاکمیت قانون و سازمان‌ها و احترام به حقوق و جاری ساختن قدرت و محیطی مناسب برای جذب سرمایه‌گذاران.
آبی احمد دریافت که زمان امروز سریع‌تر از هر روز می‌گذرد؛ و کشورها نمی‌توانند تا ابد منتظر بمانند. ادامه اوضاع چه بسا به ویرانی بکشد. برای همین هم طی ده ماه به مجموعه‌ای از اصلاحات دست زد. اما مهم‌تر از همه بازگرداندن امید به مردم ناتوان است. اتیوپیایی‌هایی که قید کشورشان را زده و فرارکرده بودند، سفر بازگشت را شروع کردند. همین کافی است که نخست وزیرشان با خود ارقامی به «داووس» آورده که ثابت می‌کند کشورش سریع‌ترین رشد را در آفریقا دارد. آدیس آبابا صفحه سانسور و بازداشت مخالفان سیاسی و روزنامه‌نگاران را برگردانده؛ و جنگ با فساد هیچ لانه‌ای برایش نمی‌گذارد.
یک آفریقایی دیگر شرکت کنندگان را بر جایشان میخکوب کرد وقتی مانند کسی که زنگ هشدار را می‌زد به نظر رسید. محمد حسن محمود(۲۸ساله) اولین بار بود که برف می‌دید و آن هم به برکت شرکت در «داووس». در دوره جنگ داخلی سومالی به دنیا آمده و پس از کشته شدن پدرش با مادر و برادرانش به کنیا گریخته بود. میان اردوگاه‌ها چرخید تا اینکه اردوگاه کاکوما کشور جدیدش شد. چون مدارک مورد نیاز را نداشت موفق نشد وارد دانشگاه بشود. در اردوگاه به حلقه ارتباطی میان نمایندگان سازمان پناهندگان و دولت کنیا بدل شد.
محمد رو به حاضران گفت: «امروز در جهان ۶۰ میلیون پناهنده و آواره وجود دارد. دوست دارم از آخرین نسلی باشم که به مدت ۲۰ سال در اردوگاه گرفتار شده‌اند». از کشورها خواست نگاه‌شان را به این موضوع تغییر دهند و گفت: «وقت آن رسیده که پناهندگان به عنوان شریک در تلاش‌های توسعه‌ای درنظرگرفته شوند به جای آنکه آنها را وبال گردن دولت‌ها ببینند. افرادی هستند با توان و استعداد که اگربه آنها فرصت داده شود، می‌توانند در تولید مشارکت کنند».
سخنان آبی احمد و پناهنده سومالیایی برجسته‌ترین نقاط اجلاس داووس نبودند، اما من دربارهٔ آنها نوشتم چرا که تعداد نه چندان کمی از کشورها هنوز گرفتار جنگ‌های گذشته و اوهام آنند. هنوز «جنگ‌های کوچک» بودجه‌ها را هدر می‌دهند و ثبات را می‌بلعند. هنوز فساد، جانوری است که هرگاه دولتی تصمیم گرفت به پایگاه‌هایش در حکومت و نهادهایش نزدیک شود، چنگ و دندان تیزتر می‌کند. از خاطرات پناهنده سومالیایی گفتم چون برخی کشورهای ما، آواره زاد و ولد می‌کنند و از آنها در اردوگاه‌ها پذیرایی می‌کنند با احساس ترس از آنها و برای آنها.
«دافوس ۲۰۱۹» سرگرم سایه‌ها و اندوه‌های زیادی شد. از آغاز تا پایان اجلاس نگرانی از احتمال درگرفتن جنگ علنی تجاری میان آمریکا وچین موج می‌زد. شرکت کنندگان هشدار دادند که هزینه این جنگ به دو اقتصاد اول و دوم جهان محدود نخواهد ماند بلکه زیان‌ها به دیگران خواهد رسید. سخنان معاون رئیس‌جمهوری چین بسیار شفاف بود که از جنگ تجاری کسی سود نمی‌کند و اینکه «هر رویارویی به منافع دو طرف خسارت وارد می‌کند». او تلاش کرد ترس و هراس‌های رو به افزایش از نمودارهای کاهش رشد اقتصاد چین را کم کند با این تأکید که اقتصاد چین به رشد مستمر خود ادامه خواهد داد.
موضوعاتی دیگری ذهن شرکت کنندگان را مشغول کردند. انقلاب صنعتی چهارم وافق‌ها و تحولاتی که به وجود خواهد آورد به خصوص در زمینه هوش مصنوعی و تأثیر آن برفرصت‌های شغلی و آمار بیکاری. مسئله دیگر وضعیت مبهم بریتانیا در خصوص خروجش از اتحادیه اروپا و چگونگی این خروج بود. توجهی وجود داشت به به‌حاشیه رانده‌ها و کسانی که جهانی سازی آنها را فراموش کرده بود و آمار بالای فقر در جهان که نسبت به ناآرامی‌های سیاسی و امنیتی و موج‌های گسترده مهاجرت که موجب تولد و ظهور برخی جریان‌های پوپولیستی و بحران‌های تند هویتی شده‌اند، هشدار می‌داد. مسئله تغییرات زیست‌محیطی این بار بیش از پیش حضور داشت در میان هشدارهایی مبنی براینکه جهان نمی‌تواند به سیاست انتظار و دودلی ادامه بدهد به خصوص که بیشتر دولت‌ها برای مواجهه با این خطر به کمتر از مسئولیت لازم عمل می‌کنند.
سخنان مقامات در «داووس» پرده از اولویت‌های دولت‌ها و کشورهایشان برمی‌دارد. بحث‌ها نشان از ادامه نگرانی دربارهٔ مسیر جهان به سوی تقسیم آن به دو بلوک، اولی دارای تکنولوژی و کلید و دوم همچنان گرفتار در تور گذشته و دست رد به داروهای تلخ می‌زند که برای سوارشدن برقطار چاره‌ای از آنها نیست.