عکس از اسوشیتدپرس

عکس از اسوشیتدپرس

به مناسب ۳۵امین سالگرد انقلاب اسلامی ایران در فوریه سال ۲۰۱۴ از من خواسته شد که مقاله‌ای بنویسم اما علاقه‌ای به انجام این کار نداشتم، چرا که از زمان انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور ایران هنوز به این کشور سفر نکرده بودم. اما حالا بعد از دو سفرکوتاه در ماه آوریل و ژوئن می‌توانم مقاله و دیدگاه‌ خود را بنویسم.

«آیا انقلاب اسلامی در ایران به پایان رسیده است؟» من این سوال را در مقاله‌ای که به مناسب ۳۰امین سالگر انقلاب اسلامی ایران نوشته بودم، مطرح کردم. پاسخ مشخص به این سوال منفی بود. احمدی‌نژاد، رئیس جمهور پیشین این کشور یکی از فرزندان انقلاب بود و حامیان تندرویش هم بازگشتی به رویکرد عوام‌فریبانه انقلاب بودند. در دوره اول ریاست جمهوری، خودش به خاطر اقدامات عوام‌فریبانه، در اولویت قرار دادن و جذب قشر فقیر جامعه مدنی و برگزاری نشست‌های کابینه در شهرهای کوچک و همچنین برنامه هسته‌ای‌اش از محبوبیت بالای برخوردار بود اما دوره دوم ریاست جمهوری‌اش با فساد روزافزون و مدیریت ناکارآمد در اقتصاد داخلی همراه بود.

جانشین او، حسن روحانی وعده داد که سیاست‌های احمدی‌نژاد را اصلاح کند و شعارهای انقلابی او را ادامه ندهد. به علاوه، روحانی بدون فوت وقت از برنامه مذاکره با ایالات متحده بر سر مساله هسته‌ای با حمایت کامل رهبر انقلاب اسلامی، آیت‌الله خامنه‌ای خبر داد. با اتمام سال نخست ریاست جمهوری روحانی در ۳۵ امین سالگرد انقلاب، اکنون ما می‌توانیم به طور قطع بگوییم که انقلاب اسلامی در ایران به پایان رسیده است.

در حالی که بار مذاکرات هسته‌ای بر دوش محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه دولت جدید گذاشته شده، خود روحانی انرژی‌اش را روی ترمیم وبهبود وضعیت اقتصادی بیمار ناشی از ۸ سال مدیریت ناکارآمد احمدی‌نژاد متمرکز کرده. او همچنین دسته «اراذل و اوباش» بی‌کفایت احمدی‌نژاد را با کابینه‌ای شایسته و بر اساس فن‌سالاری و وزاری لایق جایگزین کرد و برنامه‌ای بلندپروازنه برای توسعه اقتصادی، بهداشت و حفظ محیط‌زیست معرفی کرد. البته هنوز برای سنجش موفقیت یا ناکامی او در برنامه اصلاحاتش خیلی زود است.

اما آنچه که می‌توان گفت این است که تورم حاکم در ایران را کمی کاهش دهد. از سوی دیگر، معاملات تجاری و تجارت‌های جمع و جورتر هم رونق پیدا کردند و وضعیت مالی طبقه متوسط بخش خصوصی هم کمی بهتر شد. در دوران تعطیلات نوروز در اواخر ماه مارس، استانبول و آنتالیا پر از گردشگران ایرانی در حال خرید بود و پروازهای ترکیش و ایران‌ایر هم نه تنها به تهران بلکه به سایر شهرهای ایران از جمله اصفهان و کرمانشاه هم پرواز مستقیم داشتند. در روزهای اول ماه ژوئن، من در مجموعه رستوران‌های بزرگ و تازه‌تاسیس مقابل گرند هتل لوکس واقع در شمال استانبول شاهد حضور شیرازی‌های زیادی از قشر بورژوازی ثروتمند بودم.

روحانی با آرزوی رسیدن به محرکی به شدت مورد نیاز برای لغو تحریم‌های بین‌المللی ناشی از توافق‌نامه‌ای هسته‌ای راضی نیست اما آشکارا به دنبال بهبودی و توسعه روابط اقتصادی با کشورهای عربی جنوب ایران از جمله کویت است که امیرش در اوایل ماه ژوئن پیش از سفر رسمی خود به ترکیه به تهران آمده بود؛ امیر کویت در ترکیه توافق‌نامه‌ای را امضا کرد که به موجب آن معاملات تجاری میان دو کشور در سال ۲۰۱۵ با دوبرابر افزایش، به ۳۰ میلیارد دلار می رسد.

روحانی در زمینه مساله محیط زیست هم در حال ترمیم و بهبود ضربه‌های وارده از سوی دولت احمدی‌نژاد است. آلودگی هوای تهران- که قربانیان مبتلا شده به بیماری‌های تنفسی آن را نتیجه بنزین کم‌ اکتان احمدی‌نژاد می‌دانند- به دنبال معرفی بنزین‌های دارای اکتان زیاد و سایر محدودیت‌ها تا حد زیادی کاهش یافته است.

آخرین و مهم‌ترین اقدام روحانی راه‌اندازی برنامه بیمه سلامت ملی بود؛ او همچنین به بیمارستان‌های دولتی، که در بخش بهداشت و سلامت نفوذ و قدرت دارند، دستور داد که تمام هزینه‌های پزشکی بیماران دارای بیمه تا ۱۰ درصد کاهش دهند. آیت‌الله خامنه‌ای هم با دستور به رایگان کردن هزینه‌های پزشکی کودکان به همین بیمارستان‌ها از این برنامه روحانی حمایت کرد.

البته روحانی اقدامات خود در زمینه بهداشت را بدون هیاهو انجام داد، چرا که گفته می‌شود، نمی‌داند چطور و از کجا باید هزینه‌های آن را تامین کند. اما به هر حال بر هیچ کس پنهان نیست که او در واقع می‌خواهد این هزینه‌ها را با لغو برنامه پرداخت یارانه‌ها از سوی دولت تامین کند – برنامه‌ای که احمدی‌نژاد به دنبال برداشتن یارانه های دولتی از روی کالاها معرفی کرد و بر اساس این برنامه به بیش از ۷۴ میلیون شهروندی که برای این برنامه نام نویسی کرده بودند، یارانه پرداخت می‌شد.

اصلاحات روحانی نه در یک خلاء سیاسی که در یک چهارچوب سیاسی محدودکننده آغاز کرد. مهم‌ترین و قدرتمند عنصری که به نفع روحانی عمل می‌کند، حمایت رهبر است. آیت‌الله خامنه‌ای از تمامی سیاست‌های داخلی او حمایت کرده. بر خلاف رئیس جمهور اصلاح‌طلب پیشین، محمد خاتمی که بیشتر مثل رهبر مخالفان وفادار عمل کرد نه رئیس قوه مجریه، روحانی رهبر را در کنار خودش دارد. آیت‌الله خامنه‌ای کل سخنرانی خود به مناسبت ۲۵امین سالگرد فوت امام خمینی در تاریخ ۴ ژوئن را به مساله و رویکرد روحانیون مخالف اختصاص داد.

او ایده «مردم‌سالاری دینی» خاتمی وتفسیر مجدد رادیکال هاشمی رفسنجانی از ولایت فقیه در جریان کمپین ریاست جمهوری سال ۲۰۰۵ را نه دستوری الهی که بیعت با رهبری که به طور غیرمستقیم انتخاب شده، خواند و به توصیف رژیمی که از سوی امام خمینی به عنوان یک دموکراسی مذهبی پایه‌گذاری شد، پرداخت؛ رژیمی که تمام مقامات عالی‌رتبه کشوری‌اش، ازجمله خود او، یا به صورت مستقیم یا غیرمستقیم انتخاب می‌شوند و مشروعیت خود را بر اساس خواسته مردم از طریق انتخابات به دست می‌آورند.

اما روحانی به چیزی بیشتر از حمایت رهبر نیاز دارد. به هر حال آیت‌الله خامنه‌ای جوان‌تر نمی‌شود و از مشکلات سلامتی رنج می‌برد. دری نجف‌آبادی، یکی از اعضای بانفوذ مجلس خبرگان و وزیر سابق اطلاعات در کابینه خاتمی گفته که با وجود رئیس پا به سن گذاشته و به شدت بیمار مجلس خبرگان، مجلس خبرگان باید همین حالا جانشین خامنه‌ای را تعیین کند؛ همین پیشنهاد نجف‌آبادی نشان از نگرانی جامعه روحانیت ایران بر سر آینده رهبری بعد از خامنه‌ای دارد.

یکی دیگر از مسائل ضروری و مهمی که روحانی باید به آن بپردازد، رابطه با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروهای امنیتی است. کشتن بی‌تشریفات یک تاجر میلیاردر که به اتهام فساد از سوی نیروهای امنیتی در ماه می دستگیر شده بود، نشان از تقسیم قدرت میان رئیس جمهور از یک سو و سپاه از سوی دیگر دارد. البته تنش بر سر این موضوع در پشت پرده نهفته است.

این طور که به نظر می‌رسد روحانی در مقابل توسعه امپراتوری اقتصادی سپاه ایستادگی کرده و سردار جعفری، فرمانده سپاه خصومت خود با دولت جدید را آشکارا و به صورت عمومی اعلام کرده. سردار فیروزآبادی، رئیس فربه ستادکل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی اما از روحانی حمایت کرده که البته شاید صرفا به خاطر تسلی دادن به رئیس جمهور این کار را انجام داده باشد. حضور نیافتن سردار سلیمانی، فرماندار نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در این اواخر در صحنه سیاسی هم معما بوده اما دولت ایران به خاطر بحران عراق مجبور شد او را به بغداد بفرستد و با سوء استفاده از همین حرکت آمادگی خود برای مذاکره با ایالات متحده را اعلام کرد.

تحت این شرایط، بی‌قراری مخلفان تندروی روحانی چندان دور از انتظار نیست. تندورها هنوز نمی‌دانند که آیاکمپین دیرینه خامنه‌ای علیه «هجوم فرهنگی» غرب را دوباره از سر بگیرند یا رویکرد ضدآمریکایی دائمی او را با حمله به روحانی به خاطر فروختن ایران به شیطان بزرگ در پیش بگیرند.

به طور کوتاه باید گفت که برنامه توسعه اقتصادی روحانی، حفظ محیط ریست و سلامت پس از یک سال حضور در دفتر ریاست جمهوری به آهستگی و بدون هیاهو در حال پیشروی است اما با توجه به بافت سیاسی ایران، آیا وضعیت موجود آتش زیر خاکستر است؟

پاسخ این سوال تا حد زیادی به این موضوع بستگی دارد که آیا ایران در تاریخ ۲۰ ژوئیه با ایالات متحده به توافق می‌رسد یا نه. احتمال رسیدن به چنین توافق‌نامه‌ای تا حد زیادی بر اساس منافع مشترک ایران و ایالات متحده در جلوگیری از سقوط عراق افزایش یافته است.