«فرهنگ… معرفت… مسایل و مقتضیات» سعید یقطین

مراکش: عبدالکبیر المیناوی

«نمی‌توان معرفت را درون یک جامعه فرهنگی تولید کرد و همچنین نمی‌توان از جامعه فرهنگی سخن گفت بی آنکه زبان در میان باشد». با این رویکرد دکتر سعید یقطین تألیف جدید خود را پیش‌روی ما می‌گذارد و عنوان آن را «زبان، فرهنگ، معرفت… مسایل و مقتضیات» می‌نامد. این کتاب توسط انتشارات «الدار المغربیه العربیه» انتشار یافته‌است.
یقطین اندیشه‌های خود را چنین شرح می‌دهد که «زبان عربی یک زبان فرهنگی بود که به‌واسطه آن عرب‌ها یک معرفتی را به-وجود آوردند که همزمان با پایبندی آنان به دین و عقل و علم بود، عرب‌ها در انجام این کار از سنت‌های پیش‌رفته استفاده می-کردند که بر اساس یک جامعه فرهنگی، در تکثر و تنوع آن، به‌وجود می‌آید. از این‌رو نقش آنان در تمدن بشری مورد توجه بسیاری از مورخان اندیشه‌ها و تمدن‌ها قرار گرفت». یقطین همچنین اضافه می‌کند «مهمترین مسایل کنونی واقعیت عربی عدم مشارکت آنان در تولید یک معرفت معاصر است که جنبه‌های جهان‌روا به‌خود گرفته‌است. البته مهمترین مقتضیات آینده این است که یک جامعه فرهنگی شکل دهیم و زبان عربی را چنان پیش بریم که از یکسو مدخلی برای تولید معرفت باشد؛ معرفتی که اینک برای برون‌رفت از انحطاط و پس‌رفت و وابستگی کنونی ضروری شده‌است، و از سوی دیگر برای همراه شدن با معرفت معاصر و مشارکت در آن به‌کار آید». برای پرداختن به این مسایل فصل‌های ششگانه کتاب به بررسی مسایلی مانند زبان و فرهنگ و معرفت و علم و ارتباط مختلف آن با جامعه و انسان عربی می‌پردازد. نگرش مؤلف یک نگرش سیستمیک است و همه این مسایل را در قالب «تطور جامعه عربی معاصر» مطالعه می‌کند.
یقطین بر این عقیده است که مشکلاتی که زبان و فرهنگ و معرفت دچار آنها هستند و مسایلی که با آنها متصل است در همه کشورهای عربی مصداق دارد و همزمان نیز منحصر به تک تک کشورهای عربی است. او بیان می‌کند که از یکسو باید این مشکلات را از حیث کلیت کشورهای عربی نگریست و همزمان این مشکلات را از زاویه یک کشور به استقلال بررسی کرد. برای مثال هر کشور عربی درگیر مسایل ملی است و تلاش می‌کند مشکلات زبان و فرهنگ و معرفت را حل کند.
نویسنده در جایی دیگر از کتاب بیان می‌کند که نویسندگان و پژوهشگران و هنرمندان عربی «ابتکارات و نبوغ خود را در قالب انتساب عام به عربیت مطرح می‌کنند و در همه کارها و آثار خود خواننده یا مخاطب عربی را مدنطر قرار می‌دهند و بدین ترتیب در پیش‌رفت زبان و فرهنگ و معرفت عربی، به شکلی غیررسمی و غیر نهادینه، مشارکت می‌کنند و در این کار فراتر از مرز رسمی و صوری کشورهای عربی عمل می‌نمایند».
از سوی دیگر یقطین این پرسش را مطرح می‌کند که آیا همانگونه که سخن از جهانی‌شدن می‌کنیم و دربارهٔ مسایل مختلف مرتبط با آن بحث می‌کنیم آیا به‌همین سیاق می‌توانیم از عربی‌شدن سخن بگوییم؟ به‌این اعتبار که عربی‌شدن مطالبه‌ای است برای یکپارچه‌سازی تلاش و تصورات و برنامه‌ریزی و تدبیری است که برای اعتلای عرب عمل می‌کند. از نظر نویسنده این پرسش سبب می‌شود که برای تحقق آرمان‌هایی که در عصر نهضت عربی، روشنفکران و رجال آن دوران تلاش کردند، عمل کنیم و رویاهای آنان را که به کابوس‌های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و… تبدیل شدند بار دیگر احیا کنیم.
تمام اندیشه‌ها و افکاری که در دوره بیداری عربی در سده هجده و نوزده برای برون‌رفت از انحطاط عرضه شدند در وضع کنونی نیاز به بازاندیشی دارند و باید از نو با توجه به شرایطی که اینک اوضاع عربی به‌خود دیده و البته در تعامل با شرایط جهانی باردیگر اندیشه‌های همانندی ارائه داد؛ تا از این طریق بتوان در ساختن معرفت که جهانیان در حال تقدیم آن هستند مشارکت کرد.