ایران مانع واقعی رسیدن به یک راه حل سیاسی در سوریه است اما باید بداند که کشورهای عربی اجازه تکرار سناریوی عراق در سوریه را نمیدهند
هیچ شگفتی در منطقه ما که لبریز از منافع متضاد و متناقض است وجود ندارد و در این منطقه هر موضعی در یک شبانه روز میتواند تغییر پیدا کند. این کمترین تعبیری است که میتوان در برابر دیدار اخیر البشیر از سوریه بازگو کرد که در متن یک طیاره روسی به دمشق رسید.
اما باید گفت شگفتیهای رئیسجمهور سودان عمر البشیر کم نیست و کافی است به اجازه او برای عبور یک هواپیمای اسرائیلی از مرز هوایی سودان اشاره کرد یا به سپردن جزیره سواکن به ترکیه برای احیای سنت عثمانی در این جزیره اشاره کرد.
البته این نخستین دیدار یک مقام عربی از سوریه نیست و پیشتر خبرهایی از دیدار فرستادهای دیپلماتیک کشورهای عربی از سوریه، به ویژه پس از دخالت روسیه در سوریه، رسیده بود و این مسئله نشان از این دارد که چنین اقداماتی ادامه خواهد داشت.
این دیدارها سعی دارد اسد را از فراز دیوار منع عربی بر ضد حضور او در سیاست عربی عبور دهد و او را بار دیگر به عرصه سیاستمدارن عربی بازگرداند. به ویژه اگر به یادآوریم که چندی پیش در پارلمان کشورهای عربی درخواستی تقدیم شد که میخواهد اعضای دیپلماتیک سوریه به مشارکت در سازمانهای عربی مانند اتحادیه عرب بازگردند و این درخواست اکنون منتظر رایگیری پارلمان عربی برای قبول یا رد است.
اما همه اینها در برابر واقعیت کنونی ارزش چندانی ندارد زیرا نمیتوان آنها را با صرف دیدارهای تغییر داد. یکی از این واقعیتها این است که اسد قطع نامههای سازمان ملل و پیشنهادهای دی مستورا را جدی نمیگیرد و سخن از دوره گذار و قانون اساسی جدید را تنها برای گرفتن یک ژست زیبا قبول دارد. در واقع اسد هفت سال از جنگ و کشتار را به راه نینداخت که در نهایت جای خود را به یک نظام دمکراتیک کثرت گرا بدهد که ریاست او را فاقد مشروعیت میداند.
البته اینک اسد طعم پیروزی را میچشد و پس از فروکش کردن سازمانهای تروریستی مانند داعش و جبهه تحریر شام و قبول وتوی اسرائیلی برای دوری نیروهای ایرانی و مزدوران آن از بلندیهای جولان او موضع برتری دارد. از سوی دیگر با وجود ارزشمندی حضور عربی اسد اما این حضور چندان اهمیتی برای او ندارد به ویژه که آنها از هم طلاق سیاسی گرفتند و برای همیشه از هم جدا شدند. مشکل بشار با عربها این است که او راه نجات خود را در غیر عربها یافت و بدین سبب دیگر اهمیتی به آنها نمیدهد. البته در اینجا منظور از عرب بازیگران اصلی منطقه هستند. برای مثال پادشاهی عربی سعودی در برابر حضور هر نوع مزدوران ایرانی در سوریه مخالفت شدید میکند، و وجود ایران در این کشور را غیرقابل قبول میداند. این نقش ایران مانع هر گونه رسیدن به یک تفاهم عربی است. بسیاری از کشورهای عربی دیگر نیز با این موضع سعودی هم داستان هستند و آمریکا نیز موید این موضع است. اما از سوی دیگر این دولت از حیث مبارزه با تروریسم داعش و النصره با بسار اسد هم موضع هستند و خواستار خروج آنها از سوریه هستند.
در واقع مسئله سوریه به دلیل وجود ایران در سوریه پیچده شدهاست و نه به دلیل حضور روسیه. روسیه روابط گسترده و حسنه ای با اکثر کشورهای عربی دارد و همواره هر گونه مذاکره با آن پذیرفتهاست اما این امکان در خصوص ایران صفر است و هیچ کشور عربی نمیخواهد با ایران مذاکره نماید. ایران یگانه گره گشودن مشکل سوریه است و کشورهای عربی به هیچ عنوان اجازه نمیدهند ایران سناریوی عراق را در سوریه تکرار کند. ایران در پی آن است که سوریه و لبنان را به عراق تبدیل کند که متأسفانه از راه برخی مزوران شیعی آلت دست آن شدهاست و مانند حزبالله نوکر مقاصد ایران و طمع بارگی آن است و مقتدای خود را ولی فقیه میداند. این است طرح ایران خمینی که نوید آن را برای سوریه و عراق و لبنان و یمن و بحرین میدهد. هر چه ایران ضعیف و رژیم منحوس آخوندی درمانده شود همزمان تروریسم و شرارت منطقه فروکش میکند و امنیت به همان اندازه فرتوتی ایران قوی میشود.
بشار اسد به ایران اعتماد دارد زیرا نیتها و طمعهای ایران در سوریه را میداند و برای تحقق خواستههای آنها مانعی ندارد اما به روسیه بیاعتماد است زیرا ممکن است موضع آنان با تغییر منافع آنها تغییر پیدا کند و از حمایت آن دست کشند و او را به زباله دان تاریخ بفرستند.