بخشی از رویارویی نیروهای امنیتی و مسلحان «داعش» در تکریت (عکس از الشرق الأوسط)

بخشی از رویارویی نیروهای امنیتی و مسلحان «داعش» در تکریت (عکس از الشرق الأوسط)

نزدیک به یک هفته است که حکومت بغداد می گوید بازپس گیری تکریت از دست گروهک تروریستی «داعش» در دسترس است. این موضوع از سوی حیدر عبادی نخست وزیر اعلام شد. سپس گفته شد که تکریت آزاد شد، پس از آن گفته شد که آزاد نشده است ولی پیشرفت هایی وجود دارد. هادی العامری رهبر گروه بدر گفت، نیازی به حمایت ائتلاف نیست، و آمریکائیها آنجا هستند!

ورای این و آن، عکسهای ژنرال ایرانی، «حاجی» قاسم سلیمانی، در حالی که با جنب و جوش در خاک عراق قدم می زند، تمام رسانه های ایرانی، و شبکه های ارتباط جمعی را پر کرده است. با این مقوله که او به شکست دادن «داعش» در تکریت کمک می کند. چند روز پیش رهبر گروه بدر، از موضع خود در جبهه استان صلاح الدین، و از نزدیکی مرکز آن تکریت، به روزنامه ما گفت: «مشاوران ایرانی ما را در سرزمین های نبرد همراهی می کنند، و بهترین مشاوره ها را به ما می دهند، و ما به آنها افتخار می کنیم ، آنها پس از آزاد سازی تکریت و کرکوک، در آزاد سازی نینوی و انبار هم به ما کمک خواهند کرد». عامری همچنین افزود: «کسانی که درباره مشاوران ایرانی سخن می گویند، باید برای قدر دانی و احترام به آنها لحظه ای بایستد، چرا که بدون آنها و بدون وجود برادر قاسم سلیمانی، اینک همه عراق در کنترل سازمان داعش می بود، عراقی ها باید برای قدر دانی از این قهرمان، برای او مجسمه ای بسازند»!

بسیار خب، اما الآن وضعیت کاملاً متفاوت است؛ چرا که وزارت دفاع آمریکا، پنتاگون، روز گذشته اعلام کرد که ایالات متحده، هر گونه درخواست کمک از عراق، برای حمله «متوقف شده» برای آزاد سازی شهر تکریت از دست سازمان تروریستی «داعش» را بررسی خواهد کرد. این بدین معناست که تکریت هنوز آزاد نشده است. و باز پس گرفته نشده است، و قاسم سلیمانی ، با وجود تمام تبلیغات ایرانی و عراقی، از سوی هم پیمانان ایران، تا کنون موفقیتی به دست نیاورده است که آنگونه که عامری می گوید، مستحق ساخت مجسمه ای از او باشد! همه این گفته ها بدین معناست و تأکید کننده این امر است که امکان ندارد برای دفاع از دولت، هر دولتی که باشد، شبه نظامیان با شبه نظامیان بجنگند. آنچه در عراق اتفاق می افتد چیزی نیست جز خرابکاری، و تبلیغات ایرانی، که منجر به عمیق تر شدن بحران فرقه ای در عراق، و عمیق تر شدن حجم شکاف در آنجا، و همچنین خطرات امنیتی و بالطبع فرقه ای می شود.

راه حل در عراق، چه تکریت باشد یا غیر آن، امکان ندارد به دست طرفی حل شود که خود به وجود آورنده بحران است، که همان ایران می باشد. تهران بخشی از مشکل است و نه راه حل. و امکان ندارد که حکومت عراق برای بیرون راندن شبه نظامیان یا گروه های سنی به شبه نظامیان شیعه ایران تکیه کند. این نسخه ای برای یک آتش سوزی بزرگ است. راه حل در دخالت گسترده بین المللی و با مشارکت نیروهای نظامی عراق، به همراه استفاده از راه حل های سیاسی و عملی برای از بین بردن تنش و حذف شک و تردید، و رساندن پیامی به همه طرف های عراقی است بدین معنا که هدف بیرون راندن تروریسم، و حفاظت از وحدت عراق است، نه بیرون راندن افراط گرایان سنی و جایگزینی آنها با افراط گرایان شیعه. کشورها با جنگ فرقه ای و یا با تبلیغات ساخته نمی شوند.
این تبلیغات همچنین به ما می گوید که ایران در واقع در روند فرسایشی قرار گرفته است، و پیروزی های اعلام شده و به ویژه عکس های قاسم سلیمانی در عراق و سوریه، چیزی نیست جز تبلیغات. در حالی که واقعیت موجود در صحنه متفاوت و پراکنده است و تأکید می کند که ایران می تواند خرابکاری کند ولی نمی تواند پیروزی به دست آورد.