آلن فیلپس - عکس از الشرق الاوسط

آلن فیلپس – عکس از الشرق الاوسط

مسیر حرفه ای “آلن فیلپس” روزنامه نگار بریتانیایی در رسانه های بریتانیا و بین المللی پراز داستان بوده است، وی کار خود را به عنوان یک خبرنگار در رویترز آغاز کرد و پس از آن به عنوان خبرنگار حوزه خاورمیانه به دیلی تلگراف پیوست. وی اکنون به عنوان دبیر مجله “دنیای امروز” که توسط چتم هاوس منتشر می شود فعالیت می کند.

“فیلپس” شاهد شماری از رویدادهای تاریخی در طول مسیر حرفه ای خود بوده است که در آن میان می توان به حمله ۱۹۷۹ به افغانستان، ظهور “میخاییل گورباچف” در دهه ۱۹۸۰، توطئه ناکامی که موجب به قدرت رسیدن “بوریس یلتسین” در سال ۱۹۹۱ شد و جنگ خونین چچن و ظهور کاپیتالیسم در اواسط دهه ۱۹۹۰ اشاره کرد.

فیلپس در مصاحبه ای گسترده با موضوعات متنوع با شرق الاوسط برداشت خود را از وضعیت رسانه مدرن، روزنامه نگاری در خاورمیانه و انقلاب دیجیتالی مطرح کرده است.

***************

الشرق الاوسط: می توانید اندکی درباره تجربه خودتان با زبان عربی بگویید؟

آلن فیلپس: خدا به زبان عربی برکت دهد. دستور زبان آن منبع بی پایانی از جذابیت ها است اما تکلم به این زبان ناامید کننده است. من چندین شغل به زبان عربی بدهکارم. شغل اول من در عرصه روزنامه نگاری در لندن در خبرگزاری لیبی (JANA) بود. پس از آن به علت توانایی در تکلم به زبان عربی و روسی، به عنوان کارآموز وارد رویترز شدم. دهه ۱۹۷۰ درست پس از افزایش قیمت نفت بود که ناگهان مسئله پول و خبر در جهان عرب مورد توجه قرار گرفت.

من در دانشگاه زبان عربی یادگرفتم، اما قسمت اعظم دانش خود از این زبان را در دمشق فراگرفتم، در آن زمان قراردادهای تجاری به انگلیسی ترجمه می کردم، اکثر این قراردادها نسبتا مشابه هستند.

رئیس سازمان ترجمه اعتقاد داشت شاید بتوانم موثر باشم، از این رو به من این امکان را داد که تایپ کردن را بدون نگاه کردن به کلمات صفحه کلید یادبگیرم. سایر مترجمان بسیار با استعداد و باسواد بودند و می توانستند به عنوان اساتید دانشگاه یا وزرای کابینه خدمت کنند اما به علت سیاست های آنها که البته هیچ کس جرأت ندارد به آن اشاره کند تصور می کنم آنها ترجیح دادند که به جناح چپ حزب بعث ملحق شوند.

زبان عربی چه کمکی به خط مشی حرفه ای شما کرده است؟

به شدت اعتقاد دارم که اگر شغل یا زندگی کسی ایجاب کند، همه می توانند به هر زبانی که بخواهند ارتباط برقرار کنند. زبان عربی بسیار دشوار است. علت این دشواری این زبان در تلفظ آن، یا این که این زبان دارای سطوح بسیاری از رسمی تا محاوره ای است یا این که لهجه ها و گویشهای مختلفی دارد، مربوط نمی شود؛ مشکل این است که در جهان عرب افراد بسیاری تحصیل کرده هستند و از سنین پایین می توانند به زبان انگلیسی یا فرانسه تکلم کنند، و در مقام مقایسه آنها بهتر از وقتی که من می خواهم به عربی صحبت کنم، به زبان انگلیسی یا فرانسه صحبت می کنند.

اما در روسیه چنین نیست. در روسیه و فرانسه تعداد اندکی از مردم انگلیسی صحبت می کنند و شما باید از همان روز اول به زبان خودشان با آنها صحبت کنید. بنابراین در مسیر حرفه ای شغل خودم بیشتر به زبان روسی و فرانسه متکی بودم.

در طول مدت فعالیت خود، کدام خبر خاطره انگیزترین خبری بود که پوشش داده اید؟

در سال ۱۹۸۲ – ۱۹۸۳ در جریان حمله اسرائیل به لبنان در بیروت بودم. دبیر روزنامه گفت: به مدت سه ماه تا زمان عقب نشینی اسرائیل به بیروت برو. پیش بینی وی بسیار ضعیف بود. اسرائیلی ها تا سال ۲۰۰۰ بیروت را ترک نکردند. درحالی که غرب بیروت توسط اسرائیلی ها احاطه شده بود، کار کردن برای رویترز و پوشش خبری، مأموریتی واقعی بود؛ چرا که در این میان آب و برق نیز قطع بود.

دستگاه مولد برق ما دارای یک اعلامیه بزرگ بود که روی آن نوشته بود که این مولد برق تحت حمایت فلسطین است و هیچ کس نباید آن را به سرقت ببرد؛ به نوعی ما کار خود را ادامه دادیم.

در آن زمان احترام بیشتری به مطبوعات بین المللی وجود داشت. به یاد می آورم که یک روز صبح هنگامی که می خواستم با اتومبیل فیات ریتمو خود به محل کارم برسم، پنج نفر آر پی جی به دست اتومبیلم را متوقف کردند. از من خواستند تا آنها را به خط مقدم که اسرائیلی ها در آن مستقر بودند برسانم، درمسیر حرکت به سمت مقصد، درباره این موضوع بحث می کردند که اتومبیل را برای دفاع از شهر مصادره کنند یا نه؛ اما در نهایت به توافق رسیدند که اتومبیل را از من نگیرند، چرا که اعتقاد داشتند وجود مطبوعات برای آرمانشان ارزشمند است. اما این روزها ممکن است من در ازای پرداخت مبلغی گروگان گرفته شوم.

درحال حاضر روی نوشتن یک کتاب کار می کنید، موضوع کتاب چیست؟

من کتابی درباره روسیه نوشته ام و محور آن سیاست نیست بلکه سیستم پرورشگاه های دولتی آن است. خیلی ها از من می پرسند که چرا کتابی درباره خاورمیانه نمی نویسم. به عنوان دبیر یک مجله کتابهای جدیدی درباره منطقه به دستم می رسد، اما موضوع اکثر آنها زمانی که در کتاب فروشی ها قرار می گیرد دیگر قدیمی شده است و فروش خوبی هم ندارند.

اگر می خواهید کتاب موفق درباره خاورمیانه بنویسید باید نمونه “تام فریدمن” را که در سال ۱۹۸۲ از دفتر رویترز در بیروت استفاده می کرد الگو قرار دهید. کتاب وی با نام “از بیروت تا اورشلیم” از سال ۱۹۸۹ به صورت مرتب تجدید چاپ شده است و فروش آن نسبت به کتابهای جدید یا بیشتر بوده و یا با فاصله کمی از آنها قرار داشته است، از سوی دیگر این کتاب هنوز هم فروش دارد. واضح است که یک روایت خوب مهم تر از به روز بودن و انعکاس آخرین تحولات است و این مسئله برای یک خبرنگار امری دشوار تلقی می شود.

می توانید به ما درباره تجارب خود در خط مقدم بگویید؟ چه توصیه ای به خبرنگاری دارید که در خط مقدم یک جنگ کار می کند؟

خبرنگاران بسیاری هستند که هر از گاهی اخبار مربوط به جنگها را پوشش می دهند. من هم یکی از آنها بوده ام. تعداد خبرنگاران واقعی جنگ معدود است، این افراد به خاطر داشتن دانش و توانایی هایی چون هوشیاری شبیه سربازان و گهگاه شجاعتی استثنائی، شهرت دارند. آنها می دانند که چگونه درباره خطر قضاوت کرده و برای عملیات پشتیبانی آماده باشند؛ همین دانش به آنها این امکان را می دهند که جان خود را حفظ کنند. یک مثال در این زمینه آنتونی لوید از روزنامه تایمز است که تجربه های جنگی در سوریه دارد.

دیدیه فرانسوا، گزارشگر رادیو فرانسه نیز اخیرا از اسارت در سوریه آزاد شده است و در به اشتراک گذاشتن تجربه خود در طول جنگ های چچن که در روسیه پوشش دادیم بسیار سخاوتمند بوده است. افرادی چون “دیدیه” هستند که می توانند افراد کاملا ناگاهی که فرق بین تانک و نفربر را تشخص نمی دهند راهنمایی کنند. این تفاوت برای من روشن است اما من هرگز عضو انجمن برادری خبرنگاران جنگی که مسلما دربرگیرنده برخی از خواهران خبرنگار جنگی چون ماری کولوین فقید هم می شود، نبوده ام.

یک توصیه که می توانم داشته باشم این است که وقت زیادی صرف کارکنان تلویزیون نکنید، حتی اگر آنها بتوانند بهترین نوع حمل و نقل را برایتان فراهم کنند، چرا که آنها زمان زیادی را در یک نقطه سپری می کنند و توجه زیادی به خود جلب می کنند.

شما اخبار جنگ های مختلفی را از کشورهای مختلف پوشش داده اید، بی تردید شاهد موارد آزار دهنده بسیاری بوده اید. آیا این تجارب همواره با شماست یا هنگامی که کار تمام شده آنها را فراموش کرده و به زندگی خود ادامه داده اید؟

پیشترها خواب می دیدم که به بیروت سال ۱۹۸۳ بازگشته ام. از میان یک منطقه پر از دود در کنار دریا می دوم. سفارت آمریکا با یک کامیون بمب گذاری شده تخریب شده است. ظهور گروه های شیعه ای که از ایران تأثیر می گیرند در خاورمیانه یک نقطه عطف تاریخی است. وقت ندارم در باره تاریخ فکر کنم. به یک تلفن نیاز دارم. این رویدادها سال های پیش از اختراع تلفن همراه رخ می دهد و من در طول تمام خیابان های فرعی می دوم تا اخبار را به دفتر منتقل کنم. وارد مغازه ها می شوم اما هیچکدام از تلفنها بوق آزاد ندارد. به خیابان می دوم و نمی دانم کدام طرف بروم، “تری اندرسون” را می بینم که او هم به دنبال تلفن است، اندرسون خبرنگار آسوشیتدپرس و رقیب من بود که بعدها به مدت پنج سال در بیروت به گروگان گرفته شده بود.

ما به هم نگاه می کنیم و هرکدام به مسیر جداگانه می رویم. در نهایت من یک تلفن در یک دفتر اجاره اتومبیل پیدا کردم، چند خط پشت تلفن می گویم و به بیمارستان آمریکایی برای شمارش اجساد می روم که بخشی از کارم بود. وحشت از کار چیزی نبود که در ذهنم باقی مانده باشد بلکه رقابت مضحکی بین دو خبرنگار خبرگزاری در زمان یک فاجعه بود. در مقایسه با آنچه که بعدها برای “تری” اتفاق افتاد این رقابت ناچیز به نظر می رسد.

اولین خبری که ارائه کردید چه خبری بود؟ چه زمانی منتشر شد؟

یک مقاله برای یک مجله درباره سلاح های هسته ای اسرائیل بود، برخی مسائل تغییر نمی کنند.

برداشت شما نسبت به رسانه های مکتوب در مقایسه با رسانه های آنلاین چیست؟ آیا اعتقاد دارید که اشکال جدید رسانه درحال از بین بردن اشکال قدیمی هستند؟

بی تردید انقلاب دیجیتال الگوی تجاری روزنامه ها را از بین برده است. آنها یا منبع درآمد غیر تجاری چون “اسکات تراست” که از گاردین پشتیبانی می کند هستند، یا در دستان اساتید دیجیتال بوده که ادعا می کنند راز درآمد سازی از اینترنت را می دانند، درست شبیه موضوعاتی که برای “تلگراف” اتفاق افتاد. “ایندیپندنت” در تولید روزنامه تقریبا بدون هیچ منبعی، کار قابل توجهی انجام می دهند اما تا چه مدت می تواند وضعیت را به همین منوال حفظ کند؟

بنابراین وقتی که روزنامه ها از دوشنبه تا جمعه ناپدید می شوند و دوباره آخر هفته (روزهای شنبه و یکشنبه) بازمی گردد، تعجب نمی کنم. روزنامه ها تلاش می کنند هزینه های خود را با درآمد آنلاین و روی نسخه های تبلت کسب می کنند، پوشش دهند چرا که هزینه های سنگین و ثابتی چون انتشار و شبکه توزیع دارند.

در رابطه با محتوا، نسخه وبلاگی روزنامه نگاری جذاب اما خطرناک است. بلاگرها باید برندی شفاف در یک بازار پرازدحام تولید کنند؛ به این معنا که شما معمولا سیاستها و آنچه قرار است بگویند را می دانید. ماهیت اصلی این روزنامه ها شگفت زده کردن مخاطبان خود است. خواندن روزنامه باید تجربه یافتن چیزی باشد که انتظار یافتن آن را ندارید. بسیاری از مطالب آنلاین مخاطبانی را هدف گرفته که به نوعی دگرگون شده اند.

چه توصیه ای برای روزنامه نگاران جوانی دارید که درحال آغاز خط مشی حرفه ای خود هستند؟

به افرادی که در بریتانیا هستند و می خواهند در روزنامه ها کار کنند، می گویم: این کار را نکنند. بهترین سالها گذشته اند. اگر واقعا یک شغل در روزنامه می خواهید از خودتان بپرسید که آیا می خواهید در “دیلی میل” کار کنید یا خیر. با این پرسش قصد دارم به این پرسش، پاسخ دهم که آیا تمام جوانب تولید کردن یک محصول موفق از نظر تجاری را می پذیرید؟ اگر می توانید این کار را بکنید احتمالا در میان آوار این تجارت جوهری زنده خواهید ماند.

به نظر شما ویژگی های یک روزنامه نگار موفق چیست؟

داشتن یک ذهن پرسشگر و کنجکاوی یک بچه کوچک. این ویژگی های منحصر به فرد “جان اسنو” گوینده اخبار شبکه ۴ (شبکه ۴ تلویزیون بریتانیا) است. وی هرگز خسته به نظر نمی رسد واعتقاد دارد با هرکس که مصاحبه کند ، از شاه گرفته تا یک رفتگر، موضوعات جالبی برای گفتن دارد و او مصمم به یافتن این موضوعات جالب است.

در نهایت آیا توصیه خاصی دارید که به طور خاص به روزنامه نگاران عرب ارائه کنید؟

احساس نمی کنم که برای روزنامه نگاران عرب توصیه ای داشته باشم. هرملتی دارای فرهنگ رسانه ای خاص خود است. فرهنگ رسانه ای بریتانیا نسبتا بی رحم است، درست همانطور که سیاست و دادگاه های ما به شدت خصمانه است. این شرایط با فرهنگهای مختلف در تمام مراحل توسعه آنها سازگاری ندارد.

(این نسخه کوتاه شده از مصاحبه اصلی است.)