ناوگان نفتکشهای غولپیکر ایران هماکنون همه آبهای جهان را درمینوردد و به نظر میرسد این سفرشش هفته آخر پیش از تحریم امریکا باشد. چند روز پیش منابع مختلف دیدند که ده کشتی بزرگ ایرانی که وسط دریا ردیابی میشدند، از انظارناپدید شدند. محموله هرکدام از این نفتکشها به یک میلیون بشکه میرسید. دیگر کسی اثری ازآنها ندید به گونهای که برخی احتمال میدهند سیستمهای ناوبریشان را خاموش کردهاند تا «دشمن» نتواند آنها ردیابی و تعقیب کند.
تعقیب و گریز آغاز شد و ایران به بازی پنهانکاری پناه برد. نمیخواهد کسی فروش نفتش را در زیر سایه شمشیرتحریمهای امریکا ردیابی کند. تصمیم ایالات متحده منع خرید نفت ایران است.
نفت مهمترین سلاح است و برای همین هم از مدیران شرکتهای نفتی خواسته شده کنار بکشند تا سیاستمداران میدان داری کنند. نظام ایرانی برای رتق و فتق جمهوریاش بسیار به نفت وابسته است. در حدود پنجاه درصد بودجهاش را از فروش نفت به خارج تأمین میکند. بیش از سیدرصد هم از عوارض و مالیات تأمین میشود که نفت درآنها نقش اساسی بازی میکند. باید اضافه کرد که کالاهای اساسی مانند نان و سوخت ارزان، از جیب نفت میخورند. طبیعی است این وضعیت با بسیاری کشورهای دیگر منطقه نفتخیز مشترک است، اما ایران تنها کشوری است که با قید ممنوعیت روبهرو شده و برای فروش سهمیه دو و نیم میلیون بشکه در روزش به دلیل تحریمهای امریکا با مشکل مواجه خواهد شد.
حتی با خاموش کردن سیستمهای ردیابی، تعقیب نفتکشهای درسایه متوقف نمیشود. حرکت کشتیها با ابزارهای زمینی و هوایی ردیابی میشود، خریداران مشخص میشوند، معلوم میشود با چه قیمتی میخرند و چگونه پرداخت میکنند و میزان تخلف و دور زدن تحریمها روشن میشود. ایران امیدواراست مقداری از نفت خامش را به روسیه بفروشد که آنها نیزپس از پالایش آن را به بازار عرضه میکنند. انتظارمیرود چین نیز ازآن بخرد.
پیش از شروع تحریمها، کشورهای تولید کننده بزرگ خود را آماده جبران حذف نفت ایرانی شدند تا مبادا هراس و شایعات موجب جهش قیمتها و ضربه خوردن اقتصاد جهانی بشوند. نفت سلاح ایران است همانگونه که سلاح امریکاییها هم هست. به گونهای که امیدوارست تحریمها موجب افزایش قیمت شوند-هماکنون به بالای هشتاد دلار برای هربشکه افزایش یافت، و بعید نیست به صد دلار هم برسد. فراموش نکنیم ده سال پیش از این رکورد زد و هربشکه به رقم ۱۴۰دلار رسید. در صورت افزایش قیمت نفت، امریکاییها ناچار به عقب نشینی هستند و برندهترین اسلحهشان بی اثرمیشود. سعودی تنها کشوری است که میتواند ایران را از میدان بهدر کند آن هم با جبران نیاز خریداران و در نتیجه کنترل قیمتها و ناکام گذاشتن سناریوی ایران و وحشت بالا رفتن قیمتها.
نباید در تحقق نتایج شتاب کرد، چرا که حتی وقتی درآمدهای ایران دچار بحران شوند، خم نمیشود و در مقابل شرطهای دوازدهگانه امریکا از جمله دست کشیدن از برنامه هستهای و دخالت نظامی در خارج از مرزهایش، عقب نشینی نمیکند. ماجرا به این سادگیها نیست. نظام ایرانی، نظامی دینی و تندرو با ایدئولوژی امنیتی نظامی همانند نظام بعثی صدام حسین است که تحریمهای اقتصادی دراز مدت بینالمللی بر آن اعمال شد. علیرغم رنج بی انتهای مردمش، با خیرهسری مقاومت نشان داد و به تأمین نیازهای حلقه حکومت بسنده کرد. نظام تهران استراتژی انتظار فرج را پیش خواهد گرفت و مردم را با رنج خود تنها خواهد گذاشت تا در بحران غوطهور شوند.
با این حال جبهه رویارویی در واشنگتن این را خوب میداند که کاهش درآمد نظام خامنهای، توان نظامیاش را کاهش میدهد و آن را از درون ضعیف میسازد. اینجاست که انتظار، بازی چند طرفه میشود و برای رهبری ایران ریسکی پرخطر.